-
یک آدم شریف یا یک دزد زبردست؟
چهارشنبه 1 شهریور 1391 16:38
در فولکلور آلمان ، قصه ای هست که این چنین بیان می شود : مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده . شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین ، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت. متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد ، مثل یک دزد راه می رود ، مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند ، پچ پچ می کند ،آن قدر از...
-
خدایا چرا؟
دوشنبه 30 مرداد 1391 22:52
آخ که عجب ذوق و شوقی داشتم وقتی اسمم تو لیست قبولی های دانشکده ادبیات اورمیه دراومده بود. اونم چه رشته ای... جون می داد واسه معلمی کاری که خیلی دوستش داشتم خدایا با چه ذوق و شوقی و البته با چه عجله ای داشتم درس می خوندم که زودتر فارغ التحصیل شده و صاحب شغل بشم... سال 84 وارد دانشگاه و سال 87 فارغ التحصیل شدم. یعنی در...
-
عید شما مبارک
شنبه 28 مرداد 1391 20:43
-
نوستالوژی ناب
چهارشنبه 25 مرداد 1391 22:07
یادش به خیر بچه که بودیم با داداشم مسابقه می دادم که کی بیشتر می تونه بره بالا یه بار علی افتاد گریه کرد حالا بماند که این افتادن کلی درد داشت، از مامانم یه دست کتک خورد که دیگه از این کارا نکنه!! منم که مظلوممممممممممممم رفتم قایم شدم سریع
-
یک زلزله کم سر و صدا!
یکشنبه 22 مرداد 1391 18:15
دیروز ساعت 5 عصر و بعد از آن، آذربایجان لرزید. تبریز، اورمیه، اردبیل، ورزقان، اهر، هریس، مشکین شهر، سلماس، میاندوآب، خلخال و خلاصه خیلی جاهای دیگه... حتی خراسان و بندرعباس (البته نه به شدت آذربایجان) (عکس: خبرگزاری جمهوری اسلامی "ایرنا") از اولین لحظات بعد از زلزله خبرگزاری ها مشغول اطلاع رسانی بودند. عمق...
-
اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید...
پنجشنبه 19 مرداد 1391 14:13
خواهشا وجدان داشته باشید. خواهشاً فرافکنی نکنید. لطفا حسادت نورزید. اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید... اینکه یک بی وجدان از خدا بی خبر و پست فطرت هر اراجیفی دلش خواست در قالب کامنت بنویسد به من هیچ ربطی ندارد. گناه من فقط این بود که ناخواسته آن اراجیف را تائید کردم. (به جای حذف) . در همین شب های عزیز از خداوند بزرگ...
-
روزی که هر سال تکرار می شود
سهشنبه 17 مرداد 1391 11:21
نوشته ندا عبدی در شماره 25 نشریه شهامت هر سال ضیافتی برپا می شود و روزی از روزهای سال گرامی داشته می شود. گروهی می آیند و گروهی نمی آیند. گروهی راضی می شوند و گروهی راضی نمی شوند و بدین ترتیب این روز به خوبی و خوشی و گاه ناخوشی! به پایان می رسد و باز سال و روزی دیگر... آری؛ سخن از روز خبرنگار است. روزی که مثل بقیه...
-
نمره های این ترم من
پنجشنبه 12 مرداد 1391 20:39
خداییش این ترم اصلا درس نخوندم یعنی وقت نشد بخونم حتی عید نوروز هم که هر سال 14 روز تعطیل داشتم، امسال سر کار بودم از دو ساعت بعد از سال تحویل که رفتیم فرودگاه تا خود روز 13 بدر که رفتیم سرای کودکان بی سرپرست و جاتون خالی کلی گریه کردیم وقت امتحانات هم با معضلی به نام فوران فاضلاب در خوابگاه مواجه شده بودیم. یعنی در...
-
اوروجلوق بازارلیغی
یکشنبه 8 مرداد 1391 22:59
یازان: ندا عبدی اوروجلوق آیینا آز قالیردی. آنام ایله بیرگه ائوده ایدیک. آنام؛ "قیزیم! منی باغیشلا. قیچیم آغریییر. آتایین دا، بازارا گئتمه یه واختی یوخدور. اوبیری باجی قارداشلارین دا گئدیب لر اؤز یاشاییشلارینین دالیسیجا. گئت بازاردان، اوروجلوق اوچون بیر آز یئر یئملی آل گتیر."-دئدی. اوزومدن کسمه دی آنامدان پول...
-
یه آتیش زیر خاکستر
چهارشنبه 4 مرداد 1391 20:38
نمی دونم چرا خیلی خودمو دست کم گرفتم! اخیرا یه اتفاقی تو زندگیم افتاد که فکر میکردم به آرزوی بزرگی که از زمان وارد شدن به بازار کار داشتم، رسیدم؛ اما در نهایت دارم به این نتیجه می رسم که ... نمی دونم چرا کسی خیال نمی کنه من خیلی حرفها دارم و نمی دونم چرا نمی دونن من یه آتیش زیر خاکستر هستم! نه یک طوفان پرهیاهوی بی...
-
بدون هیچ شرحی...
پنجشنبه 29 تیر 1391 18:25
-
همه چی محلی اش خوبه... حتی مطبوعات
دوشنبه 26 تیر 1391 22:22
مطلب نوشته شده توسط "بهرنگ منتخبی" که در شماره 23 نشریه شهامت منتشر شده است. آفتاب کم کم داشت زعفرانی می شد. مطمئن بود از ده تا بربری که سر صبح خریده تا حالا هیچی باقی نمونده و همشو هفت تا بچه قد و نیم قد خوردند. دست و روشو شست و لباساشو تو پلاستیک گذاشت و سمت خونه راه افتاد. توی راه همش به فکر شام شب بود که...
-
اورمیه یا ارومیه... مسئله این است!
جمعه 23 تیر 1391 21:34
جدیداً بحث نام صحیح اورمیه یا ارومیه نقل محافل شده این مطلب رو خیلی خیلی وقت پیش نوشته ام. فکر میکنم اوایل سال 88 بود این یکی از دلایل نامگذاری اورمیه یه شکل صحیح است و البته دلایل دیگری نیز وجود داره طبیعتاً ... شاید شما هم شنیده باشید این مثل معروف را گفته است: "به گَمانم؛ گُمان درست است!" همین مسئله در...
-
غــــــــــرور
دوشنبه 19 تیر 1391 18:39
یه موقع هایی تو زندگی آدمها پیش میاد که احساس می کنند می تونن دنیا رو تو مشتشون بگیرن یه موقع هایی هست که فکر میکنن مرکز و کله دنیان و اگه نباشن حیات روی کره زمین از هم متلاشی میشه یه موقع هایی هست که اگه من نباشم دنیا نیست یه موقع هایی هست که ... اگه از آدم معتاد بپرسی تو معتادی؟! میگه نه... اگه از دزد بپرسی تو...
-
طنز/ تفاوت اعتصاب یک زن انگلیسی و فرانسوی با زن ایرانی
جمعه 9 تیر 1391 23:20
طنز - یک زن انگلیسی، یک زن فرانسوی و یک زن ایرانی با هم قرار می گذارند که اعتصاب کنند و کارهای خانه را انجام ندهند تا شوهران آنها ادب شوند و در رفتار خود تجدید نظر کنند و بعد از یک هفته نتیجه کار را به یکدیگر بگویند. یک هفته بعد؛ جلسه زنان برای ارائه نتایج اعتصاب: زن فرانسوی: «به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم...
-
استاد دانشگاه شدن به دکترا گرفتن نیست!
شنبه 3 تیر 1391 22:09
خداییش استاد دانشگاه شدن اول از همه یک چیز میخواد و اون شخصیته تعامل، بین استاد و دانشجو، بخصوص تو رشته ارتباطات، حرف اول رو نزنه، از اساسی ترین و مهمترین کارهاست. حالا فکر کنید یکی که لقب دکتر رو به گرده میکشه و مدعیه تو علامه درس خونده و از بهترین هاست (که واقعا هم هست)، حتی بلد نباشه با دانشجوی ارشد خودش ارتباط...
-
من واقعا معذرت میخوام
سهشنبه 30 خرداد 1391 22:53
سلام من از همه دوستان عذرخواهی میکنم به جان عزیز برادرم، من اون کامنتهارو به جای اینکه حذف کنم، اشتباهی تائید کردم از همه معذرت میخوام چند وقتی بود که هی دوستان تذکر میدادند که چرا این کامنتها رو تائید کردین منم فکر میکردم منظور کامنتهایی بود که در مورد جشنواره و مطبوعات و ... بود که از دایره ادب خارج بودند از همه...
-
چقدر سخته !!
شنبه 27 خرداد 1391 19:32
یادمه از وقتی خوندن و نوشتن یاد گرفتم، یعنی از 5 سالگی، همیشه سر خود بودم!! هیچوقت سر درس و مشق ننشستم و دنبال راه فرار بودم! موقع دبستان، راهنمایی و دبیرستان و حتی دانشگاه و حتی تر!! دوره ارشد هم همین رویه ادامه داشته و دارد!!! این ترم، اصلا فرصتی برای "زندگی" نیافتم و همش در پی کار بودم. از کوچکترین فرصت...
-
اشخاص بزرگـــ
دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 22:44
اشخاص بزرگ و با همت به کوه مانند هر چه به ایشان نزدیک شوی عظمت و ابهت آنان بر تو معلوم شود و مردم پست و دون همانند سراب مانند که چون کمی به آنان نزدیک شوی به زودی پستی و ناچیزی خود را بر تو آشکار سازند. *گوته*
-
احساس گناه میکنم
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1391 16:06
احساس گناه میکنم خدایا مرا ببخش یه روز یه مطلب نوشتم در شکایت از اینکه چرا میانگذر اورمیه تبریز درست نشده و من مجبور شدم برای رفتن به تبریز نزدیک به دو ساعت تو صف وایستم تا سوار قایق بشم برم اونور آب خدایا منو ببخش من میانگذر نمیخوام دیگه اونو بردار من حاضرم کیلومترها و ساعت ها تو صف وایستم ولی دریاچه ام رو سفید...
-
یادداشتی برای اهالی کوچه مطبوعات آذربایجان غربی
سهشنبه 5 اردیبهشت 1391 17:32
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA خبرنگار کیست؟ براستی تو کیستی؟ ندا عبدی- منتشر شده در شماره 18 نشریه شهامت روزهای انقلاب است و جو خفقان بر همه جا حکمفرماست. هر فریادی بلافاصله در گلو فشرده می شود. دوربین عکاسی اش را به دست می گیرد و راهی خیابان می شود تا بنویسد و بنگارد و به تصویر بکشد فریاد ملتی را که...
-
لالاگولو
جمعه 1 اردیبهشت 1391 21:16
خیلی حیف شد نتونستم برم باغ امروز ولی مامانم برام از باغ از این لاله های وحشی آورده خیلی زیبا هستن تازه تو باغمون گل سوسن هم خودرو درمیاد ولی نیاوردن برام
-
این روزها
چهارشنبه 30 فروردین 1391 21:57
این روزها خیلی باید خوشحال باشم باید دنیا رو بذارم رو سرم باید صدای خنده هام تا هفت تا خونه بره (نه که حالا نمیره ) ((چقدر مظلوم و بی سر و صدام من)) ولی خیلی استرس دارم خیلی خدایا قربونت برم دوستت دارم شکر خدای مهربونم شکر خیلی شکر امیدوارم همه آدمها موفق باشن حتی اونهایی که دوستم ندارند
-
ریزه بالا نارین
چهارشنبه 23 فروردین 1391 20:42
-
گلریزان رسم پهلوانی است
سهشنبه 8 فروردین 1391 20:51
"شاید برای نوشتن این مطلب کمی دیر شده باشه، اما نوشتنش خالی از لطف نیست." یادم نیست دقیقا چندمین روز خرداد بود... یک یا دو... همزمان با روزی که دانشگاه قبول شدم! بنا به دلایلی با نشریه امانت که عاشقش بودم قطع همکاری کردم و از اواسط تیرماه تو نشریه شهامت مشغول به کار شدم. غصه میخوردم به خاطر نشریه ای که به...
-
این سال هم اینگونه شروع شد!
چهارشنبه 2 فروردین 1391 16:37
سلامی در سال جدید به همه دوستان خوبم من معتقدم اگه اول سال هر طور تعبیرش کنی اون سال همونطوری به پیش خواهد رفت. امسال سال دلفینه دلفین خیلی دوست داشتی و زیباست و نوعی ماهی به حساب میاد و ماهی نماد برکت و حرکت و نعمته. امسال من و ما پر از برکت و حرکت و نعمت خواهد بود به امید خدا و برای من و ما، پر از عشق و شور و نشاط و...
-
گاه و گاهی...
چهارشنبه 17 اسفند 1390 09:58
خدایا به امید تو امروز خیلی روز مهمی هست. روزی که نتیجه چند سال تلاش در اون مشخص می شه.. با یک اظهار نظر و با یک نمره! خدا کمک کن. کمک کن. به تو محتاجیم. فقط به تو. خدایا! به نذری که تو امامزاده صالح کردم پایبندم. تو هم همراهمون باش. هر چی تو بگی خدای من هر چی تو بخوای ای درد توام درمان در بستر ناکامی و ای یاد توام...
-
گاهی می خواهی و نمی شود!
دوشنبه 24 بهمن 1390 20:28
گاهی وقتها دلت یه چیزی میخواد خیلی میخواد ها خیلییییییییی میخواد اما نمیشه دیگه زور که نیست آقا عالم و آدم دست به دست هم میدن مخصوصا این spss نامرد که الهی از صفحه روزگار محو باد! خیلی دلم می گیره این مواقع گریه میکنم اشک ها خودشون سرازیر میشن من که نمیخوام خودشون میان! خیلی سخته برای اولین بار باشه که..... ولی نباشه...
-
مادر...............
شنبه 15 بهمن 1390 21:14
دوستان عزیز لطفا این داستان رو بخونید خیلی زیباست..... نخونید ضرر کردین.....! از من گفتن بود! منتظر نظراتتون هم هستم مادر من فقط یک چشم داشت. من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت یک روز اون اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و...
-
لغت نامه
چهارشنبه 12 بهمن 1390 22:19
بعضی کلمه ها رسما رو اعصاب آدم راه میرن یکی شون اینه: تو لیاقتت بالاتر از این حرفهاست!!