خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

آبروداری می‌کنیم/ گرانی دمار از روزگارمان درآورده است


عکس از: مهرداد تبریزی


این روزها دیدن صف
های طولانی و شلوغ در مقابل فروشگاهها و کنار خیابانها، امری تقریباً عادی شده و شاید روزمرهتر از آن، کنجکاوی و پرسیدن این سوال است که: "چی میدن؟"
با دیدن صفی نسبتاً طویل و ازدحام جمعیت مقابل یکی از فروشگاههای زنجیرهای ارومیه به میان جمعیت میروم. هوا سرد است و "ها"ی نفسهای مردمی که از قرمزی بینیشان معلوم است ساعات طولانی در صف ایستادهاند، هویداست...
یکی از پیرزنان فرتوت حاضر در آن صف طویل که عصای چوبیاش را در دستان چروکیده و لرزانش نگه داشته بود، گفت: من از ساعت 8 صبح اینجا هستم، اما پول کافی برای خرید ندارم. هر کیسه برنج را سی هزار تومان میفروشند، ولی من فقط 20 هزار تومان دارم! منتظرم اگر آخر سر برنج را بصورت فلهای فروختند، من هم خرید کنم.
خانمی که گوشه چادرش را با دندان نگه داشته و در دست دیگرش، کیسه برنج را به سان گنجی گرانبها گرفته است، میگوید: به ازای هر کارت ملی یک کیسه برنج میدهند. ما چهار نفر بصورت خانوادگی از ساعت 5 صبح در صف انتظار هستیم. من موفق به خرید شدهام، اما همسر و پسرانم هنوز در صف هستند.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا میخواهد چهار کیسه برنج بخرد، گفت: "میگویند" برنج نایاب شده، به همین خاطر زیاد میخریم تا در زمان نیاز مصرف کنیم.
آقای دیگری که سیگاری در دست دارد، گاهی به خاطر شدت سرما سیگار را با لب نگه میدارد ودستانش را به هم میمالد. جلو میآید، سخنان بانوی میانسال را قطع میکند و میگوید: گرانی دمار از روزگارمان درآورده و داریم آبروداری میکنیم.
وی با بیان اینکه کارمند بازنشسته تامین اجتماعی است، ادامه میدهد: هر چند برنج قوت غالب این روزهای ماست، اما میتوانم به همسر و فرزندانم بقبولانم که برنج نخورند؛ ولی وقتی مهمان داریم، نمیشود برنج نامرغوب پخت! دور از آداب مهمان داری است. از طرفی، چرا باید آشنا و فامیل بداند که پول برای خرید برنج خوب نداریم؟! برنج ایرانی هم که قیمتش بالاست و نمیشود به کلی روی خرید آن حساب کرد.
مرد جوانی هم که از کنار صف عبور میکند، با تأسف سری تکان میدهد و میگوید: باور کنید باعث اصلی گرانی خود ما هستیم. تمام افرادی که در این صف ایستادهاند، متهمان ردیف اول گرانیاند! چرا وقتی یکی از کالاهای اساسی گران میشود، مردم برای خرید آن صف میبندند؟!
وی با بیان اینکه ترجیح میدهم برنج درجه دو و سه ایرانی بخورم، اما در این صف طولانی نایستم، ادامه میدهد: اگر جنسی که گران شده را نخریم، فروشنده مجبور میشود همان کالا را به قیمت اصلی و حداقل پایینتر بفروشد.
... ازدحام بیشتر شده و یکی از خانمها که سعی داشت از صف آقایان نسبت به خریداری برنج سی هزار تومانی اقدام کند، علیرغم حضور پلیس در صحنه، خودش و کیسه برنجش زیر دست و پای مردان میافتند.
وی در حالی که با چشمان گریان، روسریاش را مرتب میکند، برنج را کشان کشان با خود میبرد و در پاسخ به سوال خبرنگار ما در مورد انگیزهاش میگوید: بنویس بدبختی!
یکی از مدیران ارشد این فروشگاه زنجیرهای نیز در گفتگوی تلفنی با خبرنگار همشهری میگوید: در 7 ساعت اول شروع به فروش، بیش از یک و نیم تریلی برنج فروختهایم.
وی با اعلام اینکه تمام نیروهای فروشگاه، بازرسان اداره بازرگانی و نیروی انتظامی استان برای هماهنگی و خدمترسانی به مردم بسیج شدهاند، اضافه میکند: به اندازه کافی برنج وجود دارد و نیازی به ازدحام و نگرانی نیست.
معاون توسعه بازرگانی اداره کل صنعت، معدن و تجارت استان نیز به خبرنگار ما میگوید: دلیل گرانی برنج وارداتی مانند سایر کالاهای اساسی که با ارز مرجع وارد کشور میشود، گرانی ارز است.
محمد دهقان با اعلام اینکه در حال حاضر 3000 تن برنج وارداتی هندی و 9500 تن برنج تایلندی وارد استان شده که توسط فروشگاههای زنجیرهای و تعاونی برای استفاده مردم عرضه شده، ادامه میدهد: 750هزار تن برنج وارد کشور شده که با قیمت تعاونی کیلویی 3هزار تومان به فروش خواهد رسید.
وی با اشاره به اینکه به اندازه کافی برنج برای ارائه به بازار مصرف وجود دارد، اضافه میکند: مردم عجله نکنند و برای رفع نیازهای خود به یک کیسه ده کیلویی برنج قناعت کنند.
و من هنوز هم چهره گریان آن زن در ذهنم نقش بسته که کیسه برنج را با تقلا از زیر پاهای مردم بیرون کشید و رفت...

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

این روزها دیدن صفهایی فشرده و منسجم از آدمها در کنار خیابان ها شاید تبدیل به عادت شده! یه موقع صف گاز... یه موقع صف بنزین، یه موقع صف خرید سکه های طلا، یه وقتا صف نان، اخیرا هم که تابستان صف مرغ و زمستان صف برنج!

دیروز و امروز، هوا خیلی سرد بود... سردتر از همیشه، بخار نفس های مردم اورمیه یخ میزد چه برسه به دستاشون!

اما صف خرید برنج طولانی بود... خیلی طولانی...


درد داشت!












۱۲۳

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.