خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

بزودی...




بزودی در این مکان 

یک یادداشت منتشر می شود!





ذرت مکزیکی


ندا عبدی
تولد مادرش بود. برای او کیک و هدیه خریده بود و می خواست غافلگیرش کند. به آبمیوه فروشی سر خیابان که رسید، از تاکسی پیاده شد. به فروشنده گفت که دو ذرت مکزیکی با لیوان های بزرگ را در یک ظرف دردار برایش آماده کند. مادر عاشق ذرت مکزیکی بود. روی صندلی نشست تا سفارش اش آماده شود. به فکر امروز بود که احساس می کرد انگشتانش از فرط تایپ کج شده اند! صفحه ای 500 تومان از رئیس اش حقوق می گرفت و امروز برای اینکه بتواند تدارک یک جشن کوچک خودمانی برای مادرش ببیند، بیشتر از هر روز تایپ کرده و عصر، دستمزد 100 صفحه را گرفته بود. در همین افکار معلق بود که پیرمرد ژنده پوشی وارد مغازه شد. شاگرد مغازه با اشاره رئیس اش یک اسکناس ده هزار تومانی به پیرمرد داد و با دست اش او را به بیرون هدایت کرد. یکی از مشتریان هم با دیدن این صحنه به دنبال پیرمرد دوید و دو اسکناس پنج هزار تومانی به او داد. دخترک حساب کرد: 20 هزار تومان از این مغازه... خدا بده برکت! لبخندی زد و به انگشتانش نگاه کرد... کج نبودند!

مصاحبه برنده!

این مصاحبه من در بخش مصاحبه هفتمین جشنواره مطبوعات آذربایجان غربی مقام دوم را کسب کرده است. منتشر شده در ضمیمه استانی روزنامه همشهری در تاریخ 25 بهمن 1391

364 روز باغدار کار میکند، یک روز دلال!
ارومیه- ندا عبدی- خبرنگار همشهری:همیشه وقتی خبر از رکوردزنی در یک زمینه خاص به گوش میرسد، موجی از شادی نصیب رکوردداران خود خواهد کرد. البته این مسئله استثناهایی هم دارد و از آن جمله این خبر بود که «سیب آذربایجان غربی رکورد زد»؛ خبری که آغازی بر یک تراژدی برای این محصول بهشتی شد، چرا که در مرحله آخر، روی دست کشاورزان و باغداران ماند و زردی آن، به سرخیاش چربید! برای موشکافی این مسئله به سراغ «هدایت فلاحت»، عضو شورای مرکزی خانه کشاورز ایران و از اعضای هیئت مدیره تعاونی باغداران ارومیه رفتیم که اخیراً نیز بعنوان تولید کننده نمونه سیب و انگور ارومیه انتخاب شده است.
وضعیت فعلی سیب را در استان چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر 54 هزار هکتار باغ سیب در استان آذربایجان غربی وجود دارد که میانگین محصول در هر هکتار 22 تن میباشد. امسال 1200 تن سیب در استان تولید شد که بعد از مصارف تازه خوری و کارخانههای تبدیلی، 750 هزار تن ذخیره شده که از این میزان، 600 هزار تن در سردخانهها مانده است. در کل تولید سیب در سال جاری در استان زیاد بود، یک سری عوامل دیگر هم دست به دست هم دادند تا بازار سیب دچار این اوضاع آشفته شود و باغداران، هزینهای را که صرف کردهاند، برداشت نکنند.
با توجه به دپوی 600 هزار تن سیب در سردخانههای استان و اینکه تا پایان سال فرصت کمی وجود دارد، آینده این محصول را چگونه ارزیابی میکنید؟
بگذارید این مسئله را با ارائه یک مثال بیان کنم. در حال حاضر 600 هزار تن در سردخانههای استان وجود دارد که اگر هر روز 600 کامیون، هر کدام با 10 تن بار از این سردخانهها بار سیب خارج کنند، باز هم 100 روز زمان لازم است که این سیبها به فروش برسد، در حالی که نهایتاً تا عید برای فروش سیبها فرصت داریم واین یک فاجعه برای باغداران و کشاورزان است.
به نظر میرسد خوشبینانهترین راهکار برای برون رفت از این مشکل، صادرات باشد. چرا این راهکار محقق نمیشود؟
متاسفانه دولت همکاری لازم را با باغداران وتولیدکنندگان سیب انجام نمیدهد و برای صادرکنندگان محدودیتهایی قرار دادهاند. از جمله اینکه سیب باید در گمرک مبدأ ترخیص شود. استان آذربایجان غربی که سیب تولید میکند، نمیتواند در استانهای دیگر مبادرت به صادرات کند، مثلاً باغدار میاندوآبی باید سیب را از گمرک سرو یا بازرگان ترخیص کند و چندین روز منتظر ترخیص کالای خود باشد که این رفت و آمدها علاوه بر هزینههای بالا، امکان فسادپذیری میوه را نیز بالا میبرد. همچنین صادرکننده باید ارز آورده خود را به اتاق مبادلهای برده و با ارزمرجع به وی پول داده میشود. صادرکننده نیز برای جبران ضرر خود قیمت سیب را پایین میآوردو در نتیجه باز هم در این میان باغدار متضرر خواهد شد. در سفر اخیر معاون اول رئیس جمهور مقرر شد که در مورد مسئله سیب استثنا قایل شوند که تا این لحظه هیچ اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است. مشکل دیگری هم که در این زمینه وجود دارد، قرار داشتن کشور در تحریم است که مبادلات اقتصادی ما را با محدودیت مواجه میکند؛ چرا که برای صادرات، مملکتها باید روابط بازرگانی با هم داشته باشند و تحریمها به مثابه سدی در برابر این مبادلات عمل میکنند.
به نظر شما تغییر کاربری باغات سیب میتواند در این زمینه مثمر ثمر واقع شود وجلوی ضرر در سال های آتی را بگیرد؟
سیب محصولی است که در این استان ایجاد شغل کرده است، برای مثال باغداری که 10 هکتار باغ سیب دارد افراد زیادی را در مراحل کاشت و داشت و برداشت و بعد از آن صاحب شغل و درآمد می کند، اما همین فرد اگر بخواهد بعنوان مثال محصول استراتژیک گندم را بکارد، با یک دستگاه تراکتور و کمباین این کار را انجام خواهد داد و نیازی به نیروی انسانی نخواهد بود. در نتیجه با از بین رفتن اشتغال، کشاورزان به شهرها مهاجرت میکنند و مشکل بزرگتری به وجود خواهد آمد. با ادامه روند فعلی و عدم حمایت دولت از فروش این محصول، باغهای سیب از بین رفته و به تبع آن اگر امسال سیب فروش نرود، ضررش سالهای بعد نیز ایجاد مشکل خواهد نمود.­ اگر باغدار نتواند امسال محصولش را بفروشد، در نتیجه سال بعد پول ندارد که  کود و سموم دفع آفات نباتی بخرد، کیفیت محصولش پایین میآید و ضررش بیشتر و بیشتر میشود و برای منطقهای که در 50 سال اخیر رونق یافته و اشتغال ایجاد شده، ضرر بزرگی محسوب میشود.
کارخانههای صنایع تبدیلی چه نقشی در این فرآیندها دارند؟
امسال تولید سیب بسیار بیشتر از نیاز کارخانههای تولید کنسانتره بود. 65 درصد کارخانههای تبدیلی کشور در آذربایجان غربی قرار دارد که در سال جاری 300 هزار تن سیب از کشاورزان خریداری کردهاند. این کارخانهها با خرید سیب و سایر میوههای درجه دو و سه و تبدیل آن به کنسانتره و سایر محصولات، نوعی کمک برای کشاورزان محسوب میشوندو در صورت تعطیلی تولید سیب در استان آنها نیز دچار مشکل خواهند شد. البته این صنایع و کارخانهها نیز گاهی جانب انصاف را رعایت نمیکنند و سیب درجه 2 و 3 را که کیلویی 250 تومان قیمت گذاری شده، به بهانه بارش تگرگ در برخی مناطق استان و آسیب به محصولات به قیمت 100 تا 150 تومان از باغداران خریداری کردند.
باغداران استان برای تولید این محصول چه مشکلاتی متحمل میشوند؟
هزینهها هر سال مخصوصاً در بخش نهادههای کشاورزی بالاتر میرود که باعث شده قدرت خرید این ملزومات توسط باغداران پایین بیاید. سال قبل کود اوره را 4 تا 5 هزار تومان میخریدیم که امسال به قیمت 20 هزار تومان خریدیم و یا کود پتاس که از ضروریات باغداری است را سال قبل 5 هزار تومان خریدیم، در حالی که امسال قیمتش به 30 هزار تومان رسید که همین مقدار هم بصورت محدود (برای هر هکتار که 250 درخت دارد، یک کیسه) توزیع شد.
سیستم توزیع میوه در این نوسانات و تفاوت قیمتها چه نقشی ایفا میکند؟
توزیع میوه در کشور درست نیست. 364 روز باغدار زحمت میکشد، یک روز دلال! برای دلال زیاد مهم نیست که سیب را چند بفروشد، چون به هر حال 10 درصد سود را میگیرد. اما باغداری که تمام مراحل سمپاشی، نگهداری، هرس، آبیاری، برداشت، بسته بندی، حمل و نقل و بازاریابی با اوست، معلوم نیست چه زمانی به حاصل دسترنج خود خواهد رسید. امیدواریم تشکلهای کشاورزی فکری به حال این وضعیت بکنند. آیا برای خود باغدار 10 درصد سود باقی میماند که آن را هم به دلال بدهد؟ در کشورهای همسایه دلالان 3 درصد میگیرند. البته دلالی در همینجا تمام نمی شود، شخص دیگری هم که سیب را از این شخص خریده، در استان دیگر و یا در کشور دیگری به قیمتهای بالاتر میفروشد و بازنده اصلی این چرخه باغدار است.
همچنین در حال حاضر قیمت سیب زرد درجه یکی که از باغدار خریداری میشود، هزار تومان و سیب قرمز هزار و 300 تومان است، اما همین سیب در خود ارومیه به قیمت 2 برابر به فروش میرسد. قدرت خرید مردم پایین آمده و برای یک کیلو میوه نمیتوانند دوهزار تومان بپردازند، اما اگر در شهر اماکنی برای توزیع محصولات کشاورزی از تولید به مصرف توسط تشکلهای کشاورزی باشد، بعنوان یک راهکار اساسی میتواند در این زمینه مشکلگشا باشد. در اینصورت قیمت تمام شده برای مصرف کننده پایین میآید و کشاورز هم کمتر متضررمیشود.
چه راهکاری برای برون رفت از این مشکل پیشنهاد میکنید؟
در حال حاضر تنها راهکار پیش رو، صادرات است. توجه به صنایع بستهبندی در صادرات حرف اول را میزند. مشکلات صادرات موقت است و قابل حل، اما با وجود رقبای قدرتمندی که در بازار میوه فعالیت میکنند، توجه به بسته بندی مناسب از جانب باغداران موضوعی است که شکوفایی صادرات این محصول و سایر محصولات کشاورزی را در پی خواهد داشت.
همچنین با شهرداری تهران وارد مذاکره شدهایم که از سیبهای تولیدی استان بازدید و آنها را در میادین میوه و تره بار این شهر بصورت از تولید به مصرف خریداری کنند. 20 درصد میوه ایران در تهران مصرف میشود، اگر بتوانیم بستهبندی مورد نظر بازار هدف را تامین کنیم، بخش قابل ملاحظای از سیب به فروش میرسد. البته اگر تمام مشکلات را هم حل کنیم باز هم در مدت باقی مانده 600 هزار تن سیب فروش نخواهد رفت.