خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

چند داستان

سلام

اول پیشنهاد میکنم این لینک رو ببینید و سعی کنید با ماوس دماغ اون مرده رو بگیرید 


اینجا


چند تا داستان تقدیم می کنم به دوستان مهربان و عزیزم

این یکی و در ادامه مطلب هم میتونید دو تا دیگه بخونید



یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه:

امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه…!

بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه:

با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره؟!

دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روی برگه…

بعد از چند لحظه یکی از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد…

روزی که نمره ها اعلام شده بود، بالاترین نمره رو همون دانشجو گرفته بود !

اون فقط رو برگه اش یه جمله نوشته بود:

.

کدوم صندلی ؟

ادامه مطلب ...

تغییرات

از فردا باید تغییر کنم

ببخشید کم میام و به دوستان سر نمی زنم

این به این معنی نیست که به یادتون نیستم

هرگز


فرصتم کم شده

منو ببخشید دوستان گلم


بزودی برمیگردم


اینم هدیه از طرف من به شما!

منبعش روشه!!!