خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

کاش کودک می شدم

شاید این جمله تکراری باشه، اما بدترین دعای بچگی ام این بود که "کاش بزرگ می شدم!"


به راستی چرا بزرگ شدیم؟ من هنوز هم معتقدم کودک درونم در حال بازیگوشی است؛ اما دنیای کودکی عالمی بود برای خودش...


گل کوچیک با توپ پلاستیکی چند لایه بازی کردن با پسرهای محل... 


مرگ بر آمریکاهای محکمی که به عنوان مسئول صف سر می دادم... 


نتیجه مسابقه تیزهوشان... 


پاره کردن انشایم با موضوع مادر به خاطر نمره 18 (معلمم گفت از رو کتاب نوشتی!)


وای... گریه کردن ها به خاطر نمره 19!


اما حالا...


هر چه سن تقویمی آدمها بالاتر می رود، دغدغه های ذهنی شان هم بیشتر و بیشتر و بیشتر می شود و به تبع آن بار مسئولیتی که بر دوش دارند هم سنگین تر...


خدایا... عاشقتم... مخلصتم... اما خیلی سنگینه ها... !! کاش... 


کاش باز هم کودک بودم و تنها دغدغه ام خاله بازی با دخترهای محل بود و اینکه چه کسی مادر شود و چه کسی پدر...

کاش دغدغه ام نمره درس علومم بود...

کاش باز هم کودک می شدم...


خدایا خیلی مخلصیم. به خاطر نارین، به خاطر پدر و مادر و برادرم، به خاطر مادر... به خاطر خانواده خوبمان شکرت می کنم. 



نظرات 4 + ارسال نظر
مژده سه‌شنبه 14 خرداد 1392 ساعت 00:37

در وبلاگم اینگونه نوشتم :
و من هر روز بشتر از روز قبل وجدانم را فراموش می کنم ...

+ خانواده ! حقیقتا عجیب ترین لغتی ست که دوست دارم ببینم معنی آن چیست ! هرگز نفهمیدم کانون گرم خانواده یعنی چه ... و سال هاست که دوست دارم خانواده ای داشته باشم که کانون گرمی داشته باشد ... هر روز سعی می کنم خانواده ای گرم داشته باشم ... اما ، هر روز سردتر می شویم ... هر روز بیشتر از روز قبل یکدیگر را فراموش می کنیم ... خانواده ای که سر یک میز شام و نهار باهم نباشند ، خانواده نیست ... خانواده ای که پدرش برای خودش در سفر باشد و مادرش از سرکار برسد و روی تخت مدام کتاب بخواند و دختر خانواده پای کامپیوتر باشد و پسر خانواده در اتاقش ... خانواده نیست ! وقتی از من با آن لهجه ی "نیتیو (!) " پرسید : زندگی ات چگونه است ؟ و من با بی رحمی تمام پاسخ دادم : جهنمی ست برای خودش ... آن موقع بود که تعجبشان را دیدم ! مگر حرف بدی زدم که همه با این مدل نگاهم کردند ؟

++ هر روز بیشتر از روز قبل دلم می خواهد تنها باشم ... هر روز بیشتر از روز قبل دلم می خواهد از خانواده دور شوم ... مادرم می گوید ، همسن تو که بودم آرزویم این بود از خانواده دور شوم و حالا میبینی ، میبینی که بیست و پنج سال است در اینجا هستم و با این مردم کله خر شهرتان می سوزم و می سازم ... سر کار یه طور است و داخل خانه طوری دیگر ... آرزو مکن مژده ... آرزو مکن ... بدان که تو میروی و تنها می شوی و آن موقع یاد ما میفتی ... نخواه ...

کمی زیاده روی کردی
خانه و خانواده چیز مقدسیه و ملزم به احترام هستیم به اون
حق با مادرته
یک روز می گویی: "حق با مادرم بود"!
این اسم یک کتابه! پیشنهاد میکنم بخونیش. البته من فقط تعریفشو شنیدم و نخوندمش متاسفانه!!

کافه رسانه جمعه 17 خرداد 1392 ساعت 08:47 http://www.caferesane.ir

با سلام و خسته نباشید
با تشکر از وبلاگ خوب و مفیدتان
از سایت ما نیز بازدید فرمائید
در سایت کافه رسانه هر روزه نیم تای صفحه اول روزنامه های ایران و جهان ارائه می گردد.
همچنین به تازگی بخش مجلات نیز به این سایت اضافه شده است

سولی جمعه 17 خرداد 1392 ساعت 10:57

کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم تا بیرحمی روزگار و آدمهاشو نمیدیدم .
کاش تا اخر عمرم فک میکردم که بازی فقط خاله بازیه !
با همون مهربونی و سادگی!
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود.

مریم یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 13:31

سلام
دوران طفولیت هم عالمی داشت برا خودش.
من دوران طفولیت خیلی گیج می زدم چون فقط یه بچه بودم و در عالم بچگی سیر می کردم.
ولی خب حالا دیگه مرد شدم برا خودم
یادم میاد یه دختره بود تو کلاس آمادگی . وقتی پولام دستم بود همش از دستم می زد تا پولام بیفته بعد زود می رفت زیر میز و پولامو ورمیداش و تا من میرفتم برشون دارم پیداشون نمی کردم. می اومدم به بابام می گفتم پولامو گم کردم بابام هم هر سری بهم یاد میداد که پولامو کجا بزارم و من عقلم نمی رسید که بگم بابا دختره هر سری از دستم می زنه پولام می افته و من فقط به بابام می گفتم پولم از دستم افتاد زیر میز نتونستم پیداش کنم. بعدها که بزرگ شدم فهمیدم اون میخواست پولامو کش بره این کارو می کرد و من هم مثل خل ها نمی دونستم که داره چیکار میکنه. فقط از دست دختره عصبانی می شدم.
و حالا فکر می کنم که عاقبت اون دختره که در کودکی همچین اخلاق بدی داشته حالا چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟
تا دلت بخواد از این خل بازی‌ها داشتم. چون اون موقع نمی دونستم بعضی ها بدجنس هستند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد