خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

یک زلزله کم سر و صدا!

 

 

دیروز ساعت 5 عصر و بعد از آن، آذربایجان لرزید.

تبریز، اورمیه، اردبیل، ورزقان، اهر، هریس، مشکین شهر، سلماس، میاندوآب، خلخال و خلاصه خیلی جاهای دیگه... حتی خراسان و بندرعباس (البته نه به شدت آذربایجان) 

(عکس: خبرگزاری جمهوری اسلامی "ایرنا")


از اولین لحظات بعد از زلزله خبرگزاری ها مشغول اطلاع رسانی بودند. عمق فاجعه بخصوص در اهر و ورزقان و هریس قابل مشاهده بود.


 

(عکس: خبرگزاری جمهوری اسلامی "ایرنا")

 

صدها تن از هموطنان ما جان خود را از دست دادند. هزاران نفر زخمی شدند. هزاران نفر بی خانمان شدند...  

 

 

هلال احمر و تیم های امدادی از اولین لحظات راهی محل حادثه شدند. این یک فاجعه انسانی طبیعی بود. اما....


 


سکوت صدا و سیما در این میان آزار دهنده تر بود...




اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید...


خواهشا وجدان داشته باشید.

خواهشاً فرافکنی نکنید.


لطفا حسادت نورزید.


اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید...


اینکه یک بی وجدان از خدا بی خبر و پست فطرت هر اراجیفی دلش خواست در قالب کامنت بنویسد به من هیچ ربطی ندارد. گناه من فقط این بود که ناخواسته آن اراجیف را تائید کردم. (به جای حذف).

در همین شب های عزیز از خداوند بزرگ بدترین مجازات را هم برای نویسنده آن کامنت ها و هم برای آنهایی که این را بعنوان سوژه حرافی و غیبت قرار داده اند می طلبم.


آنقدر ترسو و بزدل هستی که حتی نامی از خود به جا نمی گذاری...


من... هستم یا تو؟؟...


من مرد و مردونه با اسم کامنت میدم اونوقت توی کمترین اینطوری میکنی؟


داخل این قبری که بالاسرش زار میزنی مرده نیست داداش! یه روز به این نتیجه خواهی رسید با اون عقل ناقص ات!


منتظر واکنش پلیس فتا باش چون دارم از رو شماره آی پی پیگیری می کنم با مدرک یقه تو بگیرم



اینجا را ببینید

روزی که هر سال تکرار می شود

 نوشته ندا عبدی در شماره 25 نشریه شهامت 

 

 

هر سال ضیافتی برپا می شود و روزی از روزهای سال گرامی داشته می شود. گروهی می آیند و گروهی نمی آیند. گروهی راضی می شوند و گروهی راضی نمی شوند و بدین ترتیب این روز به خوبی و خوشی و گاه ناخوشی! به پایان می رسد و باز سال و روزی دیگر... 

آری؛ سخن از روز خبرنگار است. روزی که مثل بقیه روزهای سال، فقط یک بار اتفاق می افتد!! ولی براستی تا به حال تعریف درست و شایسته ای از مقام خبرنگار به عمل آمده است؟ و آیا جایگاه شایسته مطبوعات، آنطور که باید و شاید شناخته و معرفی شده است؟ 

گمان نمی کنم!... چرا که هنوز هم گاهی خبرنگار را جاسوس و فضول می نامند و کارش را سرک کشیدن در امور!! روزنامه ها و نشریات هم کاربردهای فراوانی از جمله پاک کردن شیشه، پهن کردن روی زمینی که آب روی آن ریخته شده (به منظور جذب آب!)، استفاده بعنوان سفره صبحانه در ادارات، استفاده بعنوان سفره برای پاک کردن سبزی روی آن، پیچیدن نان تازه در آن، تولید پوشال و... دارند.حالا دیگر چرا و با چه انگیزه ای ادامه دهیم نوشتن این سطور را؟




ادامه مطلب ...