خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

به مناسبت سالگرد سقوط هواپیمای تهران- اورمیه

لطفاً برای آخرین بار کمربندها را ببندید

روزی که نوای عزا در ارومیه طنین افکند

نوشته ندا عبدی در دوازدهمین شماره نشریه شهامت در آذربایجان غربی- اورمیه

شب بود اما هنوز شب نشده بود. سرد بود... خیلی سرد! سوز سرما حتی به عمق استخوان هم یورش می برد.... 19 دی ماه 1389 بود. عقربه های ساعت 19:53 دقیقه را نشان می داد. برف و کولاک شدید بر شهر حکم می راند و جنبندگان سر در گریبان خود فروهشته تنها به گریز از سرما می اندیشیدند... اما خانه ما گرم بود و مملو از میهمانانی که خیلی رسمی و عصا قورت داده، گوش تا گوش خانه نشسته بودند. یکی از خوشحالی اش از بارش برف می گفت و دیگری از وضعیت بازار... گروهی هم در مورد سیاست صحبت می کردند.

همصحبتی بجز تلفن همراهم و پیامک هایی که با دوستانم رد و بدل می کردیم، در آن جمع نداشتم. یک پیامک جالب، از آنها که جیب مخابرات را پر می کند، به دستم رسید. آن را برای همه لیست گوشی ام فرستادم. در جواب آمد: آیا از حادثه سقوط هواپیما در ارومیه خبر دارید؟

به اتاقم رفتم و به یکی از همکارانم، که آن پیام را برای من فرستاده بود، زنگ زدم و جویای خبر شدم. خبری که دوست داشتم از نوع تشویش اذهان عمومی و کذب محض باشد! ولی نبود.

بی اختیار پشت تلفن صدایم به فریاد می ماند: واقعاً هواپیما سقوط کرده؟!

- متاسفانه بله...

- کدام پرواز؟

- پرواز شماره 277 تهران ارومیه ساعت 16

 - کجا افتاده؟

- نزدیکی روستای ترمنی و قره حسنلو

- چه ساعتی؟

- چند دقیقه پیش...

بلافاصله با یکی از دوستان مطبوعاتی ام که در زمینه حوادث فعالیت می کرد، تماس گرفتم. گفت بله! متاسفانه خبر صحت دارد و من عازم محل هستم.

سرم گیج می رفت. به بقیه پیوستم و مثل مجریان اخبار تلویزیون با صدایی خشک که از انتهای حنجره ام بیرون می آمد، گفتم: لطفا یک لحظه همه به من گوش کنید! متاسفانه هواپیمای تهران- ارومیه چند لحظه پیش نزدیکی ارومیه سقوط کرده و حدود 60 نفر از مسافرانش کشته شده اند. آنچه حاکم بود، سکوت بود... سکوت... حیرت...

- لطفا یکی مرا به آنجا برساند!

سکوت شکست... و سوالاتی که جمع از یکدیگر می پرسید:

- مسافر آشنا دارید؟... هر کس حرفی می گفت. پدر حیرتم را دریافت. گفت حاضر شو برویم. حتی نگاه سنگین مادر به نشانه اینکه میهمان داریم نیز افاقه نکرد! تا من حاضر شوم و بابا ماشین را که در کوچه یخ زده بود، گرم کند، اخبار 20:30 پخش شد ولی خبری از سقوط هواپیما نبود. میخکوب بودم که خبر را بشنوم و بروم. همه چشم به تلویزیون دوخته بودند. خبر کوتاهی که آخرین خبر بود: متاسفانه یک فروند هواپیما در حوالی ارومیه سقوط کرده...

دیگر گوش ندادم. در راه مرتب با همکارانم در ارتباط بودم. گفتند: همه جا خون آلود است. و بعد یکی از خبرنگارها زنگ زد: نیا! راه را بسته اند و من برگشتم...

من هم برگشتم به خانه.. همه منتظر خبر جدید بودند. شبکه استانی برنامه های روتین پخش می کرد. اما من ستاد اطلاع رسانی بودم! حداقل برای نزدیکانم.

تا روز بعد هر لحظه بر تعداد کشته ها افزوده می شد. خبر این بود:

به دلیل شرایط نامساعد جوی، پروازهای تهران- ارومیه کنسل شده بودند، خیلی از مردم بلیت های خود را تعویض یا کنسل کرده بودند، اما بوئینگ 37 ساله مدل 727 با دو ساعت تأخیر و خوشبختانه (به لحاظ کمتر شدن فاجعه انسانی) ظرفیت اش تکمیل نشده و از ظرفیت مجاز تکمیلی، تنها 94 مسافر که 91 نفر از آنها بزرگسال، یک نفر کودک و 2 نوزاد به همراه 12 نفر خدمه پرواز و خلبان ها، پریده بودند.

 این هواپیما که قرار بوده ساعت 16 از تهران به سمت ارومیه پرواز کند، به خاطر شرایط نامساعد جوی ساعت 18 پرواز کرده است لذا باید ساعت 19 یا 19:30 به فرودگاه ارومیه می رسید. 10 دقیقه قبل از اینکه به فرودگاه ارومیه برسد به برج مراقبت اعلام کرده است که آماده نشستن است، اما در آخرین مکالمه با برج مراقبت گفته است که نمی تواند بنشیند. در این هنگام ارتباط قطع می شود و برج مراقبت متوجه می شود که هواپیما در حال کاهش ارتفاع است.

لحظاتی بعد، هواپیما از رادار محو می شود... سانحه هوایی رخ داده بود.

اولین کسانی که از آن اطلاع پیدا کرده بودند، ساکنان روستاهای اطراف بودند که با مشاهده افتادن یک شیء نورانی از آسمان، خود را به محل رسانده بودند و تا زمان رسیدن نیروهای امدادی، با تمام قوا به نجات و امداد مصدومان و حادثه دیدگان شتافته بودند. بارش سنگین برف موجب مسدود شدن جاده های دسترسی به محل حادثه شده بود و حضور نیروهای امدادی با مشکل مواجه بود، به علت صعب العبور و گل آلود بودن مسیر تا رسیدن نیروهای امدادی تعدادی از سانحه دیده ها را از هواپیما دور کردند. هر چند بوی بنزین فضا را پر کرده بود، اما روستائیان فداکار دست از تلاش برنداشته و با تمام امکانات، به امدادرسانی می پردازند.

خون... برف... بوی بنزین... صدای مردم که گاه به فریاد تبدیل می شد... صدای ناله مجروحان و بعد صدای آژیر آمبولانس های آتش نشانی، هلال احمر، ارتش و ...

تا 24 ساعت بعد از حادثه نیز کار انتقال مجروحان و کشته شدگان ادامه داشت. در این مدت آمار متفاوتی از تعداد کشته شدگان ارائه شد، اما در آخرین اطلاع رسانی، تعداد کشته شدگان و مجروحان سانحه، 77 کشته و 27 زخمی مخابره شد.

بیمارستان های امام خمینی(ره)، عارفیان، ارتش و امام رضا(ع) در التهاب اعزام مجروحان می سوختند. خانواده هایی که با نگرانی به بیمارستان ها هجوم آورده بودند و گروههایی که برای کمک های داوطلبانه به بیمارستان ها و محل حادثه رفته بودند. نوای عزا در ارومیه طنین افکن شده بود. همه حیران بودند و شهر سنگین از سکوتی تلخ و پرصدا...

سینه ها پر از ماتم بود و لبها پر از حرف...

آن روزها هر کس حرفی برای گفتن داشت. یکی می گفت خلبان مقصر بوده و یکی می گفت دید کافی وجود نداشته... یکی دیگر هم می گفت شرایط نامساعد جوی دلیل اصلی بوده است. معمولاً در این شرایط بازار شایعه هم داغ می شود...

جالب تر از همه سخنانی که در این روزها نقل شد، صحبت های وزیر راه و ترابری در آن زمان بود؛ حمید بهبهانی که به دنبال حادثه سقوط هواپیمای بویینگ 727 به همراه هیئتی خود را به ارومیه رسانده بود، تنها دو روز بعد از حادثه، در گفتگو با خبرنگار مهر اعلام کرده بود که "این دومین حادثه با این وسعت طی 2/5سال گذشته در کشور است که آمار بالایی محسوب نمی شود".

وی اعلام کرده بود که "برخلاف برخی جوسازی ها، هنوز هم امنیت پروازی در ناوگان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران بالاست" و با اشاره به حوادث مشابه در سایر نقاط جهان گفته بود که "بروز اینگونه حوادث در خطوط هوایی امری طبیعی است.

اما نکته جالب توجه در این میان، این که هنوز با گذشت یک سال از آن حادثه و با توجه به اینکه جعبه سیاه هواپیما برای بررسی و تعیین دلیل حادثه به خارج از کشور نیز فرستاده شده است، دلیل اصلی این حادثه مشخص نشده است.

در هر صورت یک سال از آن حادثه دلخراش و هولناک گذشته است. خانواده های داغدار و بازمانده مسلما در این مدت نتوانسته اند داغ عزیزانشان را فراموش کنند. چه کسی می تواند پرپر شدن نوزاد و کودکی را در چنین سانحه ای از یاد ببرد؟

***

به بهانه سالروز حادثه سقوط هواپیما، پای صحبت یکی از مصدومان حادثه نشستیم که پزشکان از او قطع امید کرده بودند، ولی در حال حاضر از سلامتی کامل برخوردار است. محمد سنگی، متولد 1366، فقط 19 روز بود که صاحب دخترکی به نام هلیا شده بود و در راه برگشت از یک ماموریت اداری، دچار سانحه شده و حدود 20 روز در کمای مطلق و بیش از یک و نیم ماه در بستر بیماری با مرگ دست و پنجه نرم کرد.

برای ماموریتی که از طرف دانشگاه بر عهده ام گذاشته شده بود، 17 دی عازم ماموریت شدم و 19 دی قصد برگشت به ارومیه را داشتم که آن حادثه اتفاق افتاد. با یکی از آشنایان که کارمند ایران ایر در ارومیه است تماس گرفتم و خواستم برایم بلیت برگشت رزرو کند. میخواستم زودتر به ارومیه برگردم و دخترم را که 19 روز قبل پا به جهان گذاشته بود را ببینم و در آغوش بگیرم. در تهران هوا آفتابی و مطلوب بود. وقتی برای رزرو بلیت تماس گرفتم، گفتند: “نیا! امروز در ارومیه برف شدیدی می بارد.”

من قبل از آن چندین بار در هوای برفی سوار هواپیما شده بودم و ترسی نداشتم. وی اصرار کرد و من پرسیدم:” اصلا امروز پرواز داریم؟!”

گفت: “یکی ساعت 17:30 بود که کنسل شد. یکی هم ساعت 16 است.”

گفتم: “چه هواپیمایی؟”

گفت: “بوئینگ...”

به شوخی گفتم: “مگر بوئینگ هم سقوط می کند؟ فوکر سقوط می کند!!”

علیرغم اصرارهای وی بلیت را رزور کردم و ساعت 14 برای نهایی کردن بلیت به مهرآباد رسیدم. آقای کریمی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی هم همسفر ما بودند. با هم برای خرید بلیت برگشت به ارومیه راهی شدیم. در دفتر فروش گفتند پرواز کنسل شده است.

ال سی دی های مهرآباد نشان می داد که پرواز ارومیه به دلیل شرایط نامساعد جوی کنسل شده است. حاج آقا کریمی گفتند: “پس به مقصد تبریز برایم بلیت صادر کنید.”

من هم برای تبریز ساعت 4 بلیت گرفتم. در سالن منتظر بودیم.

شنیدم یکی که از کنارمان رد می شد، گفت: “ پرواز ارومیه “اوکی” شده است.” برگشتم و باز هم بلیت را تغییر دادم و باز هم ارومیه ساعت 4 را گرفتم! ساعت 4 به سمت خروجی رفتیم، اما هواپیما پرواز نکرد. تا 6:30 هم دو بار سوار اتوبوس شدیم و به سمت هواپیما رفتیم ولی باز برگشتیم. می گفتند دلیل تاخیر عدم دید کافی در مقصد و نقص فنی هواپیماست. البته مسئولان اعلام کرده اند که هواپیما را تغییر داده اند. هواپیما 180 نفره بود، ولی چون خیلی ها پروازشان را کنسل کرده بودند یا با پرواز تبریز رفته بودند. هواپیما فقط 94 مسافر داشت که در کل با خدمه پرواز 104 نفر بودیم. هر کس هر جایی که دوست داشت، می توانست بنشیند!

تا تبریز هواپیما خوب آمد و مشکلی نداشتیم، ولی از آنجا به بعد وارد مه شد. هیچ نوری روی زمین دیده نمی شد. وقتی ارتفاع را کم کرد که فرود بیاید و بنشیند، فهمیدیم که نزدیک باند هستیم. اما یک لحظه هواپیما با سرعت و شدت عجیبی اوج گرفت و همه دچار حالت تهوع شدند. چراغ های داخل هواپیما خاموش شد. موتورها صدا کردند و یکی از موتورها خاموش شد. چراغ ها خاموش و روشن شد. لرزش ها شدید بود. در بیرون هم چیزی دیده نمی شد. تا لحظه آخری که من یادم می آید، فکر سقوط در سر کسی نبود و کسی هم فکر نمی کرد که این همه انسان از دنیا بروند. خیلی ها چیزی یادشان نمی آید، بعضی ها کمی یادشان می آید... صدای یا الله می آمد... یا علی... یا اباالفضل...

بعد از آن چیزی یادم نمی آید... چند روز به عید مانده بود و متوجه شدم دارند مرا از بیمارستان ترخیص می کنند. خودم را روی تخت و ویلچر یافتم و در بیمارستان... اما من که مریض نبودم!! چیزی یادم نمی آمد. نزدیک دو ماه در بیمارستان بوده ام و هیچ خبری از حال و روز خودم نداشتم. همه به مهربانی از من پرستاری می کردند. صبح ها بعد از بیداری از خواب، لباس می پوشیدم که به محل کار بروم؛ ولی می گفتند تو سه ماه مرخصی داری. وقتی یک لحظه به من می گفتند هواپیما سقوط کرده، دقایقی بعد آن را فراموش می کردم!

همه آنهایی که محبت کرده و به دیدارم در روزهای بیمارستان آمده بودند، می گفتند که خواهرم همیشه بر بالینم حاضر بوده است. همسرم بخاطر نوزادمان نمی توانست همیشه در بیمارستان باشد، ولی خواهرم تا روزی که از بیمارستان مرخص شوم همیشه در کنارم بود. پرستار می گفت: “وقتی به بیمارستان GICU منتقل شده بودی و دکترها از تو قطع امید کرده بودند، دخترت را بر بالین ات آوردند. وقتی او گریه می کرد، ضربان قلبت بالا رفته، فشار خونت تغییر کرده و دستت را فشار دادی. اولین لحظه ای هم که از کما خارج شدی نام “هلیا” را بر زبان آورده ای.”

اطرافیانم می گفتند وقتی در کما بودم نام برادر شهیدم “رضا” را بر زبان آورده ام و یا نام یکی از تخریبچی ها که رفیقم بود و شهید شد را صدا کرده ام، اما من چیزی یادم نمی آید.

پزشکان گفته اند بعد از گذشت مدت زمانی از حادثه، بعضی اتفاقات را به یاد خواهم آورد.

البته در این حادثه ما با یکی دیگر از حادثه دیدگان نیز فامیل شدیم! جریان از این قرار بود که خانواده یکی دیگر از مصدومان که با من در یک بیمارستان بستری بود، با برادرم آشنا شده بودند و برادرم که آن زمان مجرد بود، کلید آپارتمانش را به خانواده آن خانم سانحه دیده می دهد که تا زمان بهبود دخترشان در آنجا ساکن شوند (آن خانواده اهل اراک بودند). این آشنایی مقدمه ای شد برای اینکه خانواده ما بعد از چند ماه که از حادثه می گذشت، به خواستگاری خانم کمالی در اراک رفتند و ایشان عروس خانواده ما شد! البته ایشان هنوز هم از هواپیما ترس دارند.

خدا را شاکرم به خاطر اتفاقی که افتاد! بعد از بهبودی به محل حادثه برگشتم و تکه هایی از هواپیما را که هنوز در محل مانده بود را دیدم و به خداوند بیش از همیشه ایمان آوردم. چطور می شود از میان آن همه آهن پاره، انسانی سالم بیرون بیاید؟ این فقط قدرت خداوند است که اگر بخواهد، می شود... هنوز هم چند نفر از مصدومان بهبود کامل پیدا نکرده اند و خانم جبار پور هنوز هم در کما هستند. اعتقادم به خدا چند هزار برابر شده است. فکر می کنم تمام آنهایی که از این حادثه زنده بیرون آمده اند هم مثل من باشند.

از اوج گرفتن هواپیما تا سقوط آن کمتر از یک دقیقه طول کشید. از فرودگاه تا محل سقوط با سرعتی که هواپیما دارد، کمتر از چند دقیقه طول می کشد. بنزین یکی از بالها خالی شده بود و در یکی از بالها هنوز بنزین بود. اگر قرار بر انفجار بود، همان بال هم منفجر می شد و این خواست خدا بود که انفجار صورت نگرفته است. من هنوز هم هر ماه به این ماموریت می روم؛ حتی در حال حاضر هم با همان خط هوایی “ایران ایر” مسافرت می کنم! این حادثه، آنطوری که بر روی دیگر مسافران تاثیر گذاشته، در من اثر روحی شدیدی ایجاد نکرد، چون من قبل از اینکه کارمند دانشگاه شوم تخریبچی بودم و صحنه های دلخراش زیادی دیده بودم، ولی خیلی از مجروحان هواپیما که با آنها در ارتباط هستم ترس شدیدی دارند و حتی راضی نیستند اسم آن را بشنوند. از خانواده ام که در این مدت با سعه صدر از من پرستاری و مراقبت کردند تشکر می کنم و امیدوارم هیچوقت برای آنها چنین حادثه ای پیش نیاید که من بخواهم محبت شان را جبران کنم. برای خانواده های بازماندگان صبر و برای آنهایی که هنوز بهبود کامل نیافته اند، سلامتی عاجل را از درگاه خداوند آرزو دارم.

من از آن تاریخ به بعد شش بار سوار هواپیما شده ام...

***

“سنگی” زنده ماند تا دخترش را در آغوش بگیرد و دو نوزاد و یک کودک در این حادثه، فرشته وار، پرکشیدند...

آیا بعد از گذشت یک سال از سانحه، هنوز وقت آن نرسیده که پاسخ شفافی در مورد علت واقعی و اصلی حادثه اعلام شود؟!...


********************

پی نوشت:

متنی که خواندید، دقیقا همان متنی که من نوشته بودم نبود!! بعد از اینکه نشریه رو تحویل دادم و به تهران آمدم، گویا تغییراتی در آن ایجاد شده است. اما چون ملاک، متن منتشر شده در نشریه بود، به حالت اولیه برنگرداندم. با تشکر!!

 

نظرات 17 + ارسال نظر
sahel یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 13:28

hanoz bad az yek sal vagti adam chi darmorede in matlab mixanad vagean motaaser mishavad, hadeseye kheili dardnaki bod, va dardnakktar az hame raftare masolin dar morede in hadese bod,

motasefeane pasokhgoyi nadarim k pasokhi beshnavim

زمستانه یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 13:52

به نام مهربان..

سلام!

ای وای.. چه پستی بود..!!

احساس بدی دارم.. احساس خفگی..!!

اون همه آدم!

چقدر راحت در مورد موردنشون باید صحبت کنیم! در صورتی که فقط " وحشتناک " است!

خدا همه شون رو بیامرزه..

بعد از یک سال.. همه بزرگ تر شدند و اون دو تا طفل معصوم.. پر پر شدند!

افشین یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 14:26

امیدوارم دیگه از این اتفاق تلخ رخ نده اما اگر اتفاق افتاد هم باید بسوزیم ما که قدر دانشمندان خودمون ر و نمیدونیم
و اونها میرن تو لیست فرار مغزها بعد میگیم اروپا و امریکا صاحب چه تکنولوژی هایی هستن!!!!
از یه طرف هم تحریم هستیم
پس اگه هواپیمای 30 ساله دیگه ای هم سقوط کرد ...!

soly یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 14:49 http://paiyze61.blogfa.com

عزیزم این مطلبت اشک منو (همون طور که ۱ سال پیش گریه کرده بودم) دراورد .
روح همه رفتگان شاد

[ بدون نام ] یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 15:15

parijan to az chizi sohbat mikoni va khastare chizi hasti ke to jamee be sorate norm daromade yani amar kamo ziyad sansor va va va

ح.واحدی یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 20:26 http://urmufoto.photoblog.ir/

سلاملار و سایغیلار
دَیرلی یازیچی بو گونو خاطیره لره سالدیغینیزدان تشککور ائدیرم.
سیزه یاشام بویو اوغورلار آرزیلاییرام/یولونوزو فوتو بلاگیمدا اورمیه شکیللری ایله گؤزله ییرم:
http://urmufoto.photoblog.ir/

آیین شایین یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 20:31

اولدوقجا دویغوسال گؤزل بیر گزاریشدیر، ساغ اولون. سانکی آما بیر بالاجادا یانلیش لیق وار، نه ایسه اونلاری جنابیزا خاطیرلامالییام.
بیرینجی سی: یازی دا آدی گلن «محمد سنگی» 1366 جی ایل دوغوم ایلی اولاراق، نئجه اولار موحاریبه ده «جنگ» ده ایشتیراک ائدیب؟! سون ستوندا «محمد سنگی» نین دیلیجه یازیب سیز «قبل از اینکه کارمند دانشگاه شوم، تخریبچی بودم و ...» بو آرادا اولا بیلر یاشینی دوز یازماییب سیز.
ایکینجی سی: ندن بوتون یازی لارینیزدا حتتا تورکجه یازی لاردا، نه بیلیم، موبایل یئرینه همراه دان، ائله جه ده اس ام اس یئرینه پیامک دن ایستیفاده ائدیرسینیز. بو سؤزلر خالق آراسیندا اؤزلیکله تورکجه میزده اویاری یوخ.
هر حالدا یازینیزدان چوخلو فایدالاندیم.

سلام و سایقیلا

سنگی جینابلاری تخریبچی هیبتینده محاریبه زمایندان قالان مین لری غرب منطقه لرینده خنثی ائلیرلر و بونون دوغوم ایلینه ربطی اولماز

ایکینجی دئدیک لرینیز ده سیز دوز دییرسیز، آمما آیری بیر مشکل واریدی آرادا که دئملی دئیل

یاشیاسیز که دیققت خرجه وئریب اوخودوز دیرلی امکداش

ترانه های ماندگار دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 09:09

سلام
خوب بود مرسی ولی چه فایده یعنی تاثیر خواهد گذاشت؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
ولی ندایی جون خوب میشد با معاونت عمرانی هم صحبت میکردی.
۸ ماه از سقوط هواپیما گذشته بود و از جایی که وعده ۶ ماه برای بررسی جعبه سیاه را داده بودند از آقای محمودی پیگیر موضوع شدم که گفت به دلیل اینکه در تحریم قرار داریم برای بررسی جعبه سیاه با مشکل مواجه شدیم.

سپاه حیدر دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 11:00 http://sepahehedar.blogfa.com

غبطه میخورم به خودم
خدارحمتم کنه قدیما بچه خوب وباحالی بودم .زمون تخریبو میگم

Amir دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 11:24 http://baranbash.persianblog.ir

salam nedajan kheyli fogholade sarshar az ehsas va hese zende bod be nazaram tonesti ba neveshtat hese ghalbeto kamalo tam be dele khanande beresoni kheyli ziba bod va vagean ma ham az samime ghalb motasefim az in ghaziye va daghdar dadashe doste manam to in majara fot shod agaye karbasi kheyli sakht bod bara khanevadash khoda bara tamamiye baz mandeganeshon sabr bede mamnun az shoma ke in chenin ziba be ghalam keshidin movafagh va zende bashin bedrod

صادق سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 10:25 http://balarisi.blogfa.com

با سلام
عالی بود
موفق باشید

سپاه حیدر سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 12:22 http://sepahehedar.blogfa.com

بعد از گذشت 1 سال حادثه سقوط هواپیمای ایران ایر ارومیه همچنان در هاله ای از ابهام



19 دی ماه 1389 روزی تلخ برای مردم و هما بود.

دلایل حادثه هنوز اعلام نشده و همچنان بررسی ها ادامه دارد.در اینجا می خواهیم جزییاتی را که در طول این چند ماه گفته شده وما از سایت های مختلف و منابع گوناگون شنیده ایم وحدسیات گوناگون را بررسی کنیم که البته خالی از خطا وایراد نخواهد بود.و به هیچ عنوان اعلام دلیل قطعی حادثه نیست که برای آن باید منتظر اعلام رسمی بمانیم. حوادث هوایی در کشورمان روز به روز در حال افزایش است ولی در این بین حوادثی که منجر به فاجعه( Fatal ) می شوند به دلیل ابعاد وسیع سیاسی اجتماعی بیشتر مورد توجه هستند و بنابرین سریعا رسانه ای می شوند و همه به دنبال یافتن مقصر همه کس و همه چیز را متهم می کنند و پس از چند برنامه تلوزیونی و مصاحبه همه چیز به سرعت به دست فراموشی سپرده می شود.تا اینکه زمان حادثه بعدی فرا برسد و دوباره همین آش و همین کاسه.

اما به راستی در این بین تنها چیزی که اهمیت ندارد شناخت معضل واقعی صنعت هوایی کشور است. در همین اوضاع و احوال است که سایه تحریم صنعت هوایی نیز از سوی جامعه جهانی خصوصا امریکا روز به روز گسترده تر می شود. به رغم همه این فشار ها کشور در زمینه صنعت هوایی به پیشرفت خوبی رسیده ولی به هر حال تکنولوژی هواپیما در انحصار چند قدرت معدود است.در همه دنیا رسم بر اینست که بعد از بررسی حوادث اینچنینی حتی جزییات ریز و تخصصی حادثه نیز بیان می شود تا از حوادث بعدی جلوگیری شود ولی در کشور ما نه. طی 10 سال اخیر سوانح زیادی را تجربه کرده ایم ولی این بار یک سانحه سنگین برای هواپیمایی ملی و یکی از قدیمی ترین خطوط هوایی دنیا اتفاق افتاده که دولت نیز به طور مستقیم با این مسئله درگیر شده و از ترکش های آن برکناری وزیر راه بود.متاسفانه در این سانحه شاهد درگیری بین خلبانان ونیرو های فنی هما هستیم که یک گروه نقص فنی را عامل حادثه می دانند وگروهی دیگر خطای خلبان را.(البته تجربه نشان داده که یک حادثه خصوصا با ابعاد اینچنینی نمی تواند فقط یک علت داشته باشد)خلبانان تمام مشکلات را به عهده واحد فنی هما می دانند ومدعی هستند به علت کم کاری نیرو های فنی که ارشدهای آنها بجای کار درآشیانه بیشتر به عنوان مکانیک پرواز مشغول مسافرت به اقصی نقاط دنیا هستند هیچ هواپیمایی در هما پیدا نمیشود که حداقل یک آیتم در کتابش نباشدوبه قولا خلبان یک پرواز راحت را انجام دهدو شاهد آنرا درصد بیشتر زمینگیر ی هواپیماهای هما نسبت به سایر شرکت های داخلی می دانند(از بیش از 40 فروند هواپیما بطور متوسط روزانه چیزی کمتر از 40 درصد قابلیت پرواز دارند).از طرف دیگر نیروهای فنی شرکت هما این مسئله را به دلیل ضعف وخطای خلبانان هما می دانند وهمینطور مسئله مهم تحریم.و حتی مدعی اند که بیشترین زحمت به عهده کادر فنی است و ارین حیث نباید کمتر از یک خلبان حقوق بگیرند. اما در این میان چیزی که واضح است اینست که هما (یا بهتر بگوییم دولت) سالانه هزینه های هنگفتی صرف تربیت وآموزش خلبانان ونیروهای فنی میکند چه در داخل ایران وچه در قالب سفر به خارج از کشور.بنابرین از آنها انتظار عملکرد بهتری می رود.البته گزارشات غیر رسمی حاکی از سهم 30 درصدی خلبان وسهم 70 درصدی نقص فنی در این سقوط است.

موضوع عجیبی که در سانحه سقوط هواپیما در ارومیه وجود دارد تکراریک سانحه هوایی متعلق به پنج سال پیش در همین روز است. این سقوط در سال 84 و درست درنزدیکی محدوده ای که هواپیمای بوئینگ 727 سقوط کرد اتفاق افتاد.

هواپیما از نوع فالکن و متعلق به سپاه پاسداران بود که ساعت‌30 / ‌9 صبح در حدود ‌10 کیلومتری فرودگاه ارومیه به خاطر نقص فنی در هر دو موتور آن با زمین اصابت کرد. همچنین این هواپیما حامل سردار کاظمی فرمانده‌ نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سردار سعید مهتدی فرمانده لشکر پیاده مکانیزه ‌27 محمد رسول الله(ص) و ‌9 نفر دیگر از افراد که عازم ماموریت عملیاتی بودند.



هواپیمای بوئینگ200- 727 با رجیسترEP-IRP هواپیمایی با سه موتور و ظرفیت 157 نفر متعلق به شرکت بوئینگ واز نمونه های بسیار موفق شرکت بوئیینگ که متعلق به 37 سال پیش و از اولین جت های هما به شمار می آید.بسیار آیرودینامیک وزیبا اما با ناوبری قدیمی که البته با پیشرفتهای امروزی تا حد امکان ناوبری آن به روز شده اما همچنان در مقایسه با هواپیمایی مثل فوکر که مدرن تر است قدیمی است.وبا داشتن سرعت پایین هنگام نشست وبرخاست برای فرود در فرودگاههای با باند کوتاه بسیار عالی است ولی شتاب آن مثلا در مقایسه با ایرباس 320 کمتر است.اما هواپیمای خوب وهمچنان قابل اعتماد است.که علیرغم اینکه قرار به بازنشستگی آن در هما بودولی دوباره احیاء شد. این هواپیما که بین نیروهای هما به رومئو پاپا معروف است بعد از بیش از یک سال زمینگیری جهت تعمیرات اساسی که عمده آن بدست متخصصان داخلی و خصوصا نیروهای فنی هما و با وجود تحریم ها انجام شد با ظاهری زیباتر خصوصا تغییرات اساسی در تزیینات داخل کابین مجددا وارد ناوگان هما شد ودرواقع دومین بوئینگ 727 اورهال شده در داخل کشور بود.اما این فعالیت مجدد کمتر از 2 ماه دوام داشت وسرنوشت تلخی برای این هواپیمای قدیمی رقم خورد که خود به تنهایی یک تراژدی تلخ است.

تصویر هواپیماEP-IRP در حال اورهال



ورود این دو 727 مصادف با ایامی بود که تعداد زیادی از فوکرهای هما به دلایل مختلف زمینگیر بودند حتی برای پروازهای مسکو و حوضه خلیج فارس نیز مورد استفاده بودند و در واقع هرجا که فوکری زمینگیر بود این دو به خوبی جایشان را پر می کردند.همین اتفاق برای پرواز277 تهران ارومیه نیز افتاد و به علت کمبود هواپیمای فوکر برنامه پرواز به 727 تغییر یافت که باتوجه به اینکه ظرفیت آن نسبت به فوکر حدود 50 صندلی بیشتر وتقاضا برای پرواز نیز زیاد بود تمامی صندلی ها فروش رفت.رومئو پاپا(بوئینگ 727) ظهر روز یکشنبه 19 دی ماه به خلبانی کاپیتان آموزگار از شیراز به تهران برگشت ودرواقع آخرین پرواز سالم خود را انجام داد.واین مسئله که گفته می شود چند سال قبل در شیراز در موقع فرود اربه فرود جلوی همین هواپیما باز نشده و با مهارت خلبان فرود آمد اصلا ربطی به حادثه ارومیه ندارد.و این خلط مبحثی است که تنها خوراک رسانه های داخلی و خارجی بود که هنوز هم فکر می کنند برج مراقبت در داخل اتاق خود نشسته و هواپیما را از روی زمین هدایت می کند؟؟؟!!!!!!!!

طبق برنامه این هواپیما باید ساعت 16 به ارومیه پرواز می کرد.اما ارومیه از صبح طبق گزارش هواشناسی شاهد بارش برف سنگین بود و به علت کم بودن دید همه پروازها نیز لغو شده بودند ودر واقع فشار زیادی از سوی مردم برای انجام این پرواز وجود داشت. 2بار مسافرین تا پای پلکان می روند ولی برمیگردند چون هوا مساعد نیست.به سه خلبان پیشنهاد انجام پرواز را می دهند که هیچکدام قبول نمی کنند اما دراین بین خلبان مرحوم فریدون دادرس راضی به انجام پرواز می شود و دراین پرواز کمک خلبان مرحوم قره تپه ای و مهندس پرواز با سابقه وماهر مرحوم مرتضی رستگار نیز قرار است اورا همراهی کنند.

هواپیما دارای سه موتور ‌بوده که یکی از موتورها سه هزار ساعت اجازه پرواز داشته، موتور دیگر هفت هزار ساعت و موتور سوم نیز به اندازه کافی اجازه پرواز داشته است.
این هواپیماصبح روز سانحه به شیراز و کویت پرواز داشته است و دوباره به تهران بازمی‌گردد .

از بین کابین کروی منتظر در واحد بریفینگ یک گروه به سرمهمانداری مرحوم مهدی غفوری انتخاب وراهی هواپیما می شوند.بعد از کش و قوص های فراوان هواشناسی ارومیه دید 800 متر را گزارش می دهد و مقدمات پرواز فراهم می شود.









گزارش هواشناسی ارومیه ساعت 1830 به وقت محلی:

OITR 091500Z 24006KT 0800 +SN SCT015 SCT020 OVC060 00/00 Q1015

اما تعداد زیادی از مسافرین انصراف داده اند وپرواز با کمی بیش از 90 نفر انجام می شود.که خود در کاهش آمار تلفات حادثه نقش مهمی داشت.دیسپچ هم طبق معمول همه مسئولیت را به عهده خلبان می گذارد. از نظر قانونی منعی برای پرواز وجود ندارد.اما همیشه کنار مرحوم دادرس یک کاپیتان نیز پرواز می کرد خود دادرس نیز تجربه 24 ساله پرواز را داشت و در واقع به علت کمبود هواپیمای 727 خلبانان آن اصطلاحا دوال پرواز می کردند یعنی دو کاپیتان ولی در این پرواز مرحوم قره تپه ای جوان که قبل از آن در واحد فنی هما کار می کرده با بیش از 500 ساعت پرواز دادرس را همراهی کرد. ساعت 1900 روز یکشنبه 19 دی ماه هواپیما فودگاه مهرآباد تهران را به مقصد ارومیه ترک می کند بعد از حدود نیم ساعت هواپیما به منطقه اپروچ می رسد.بارش برف همچنان ادامه دارد. 10 دقیقه قبل از نشستن با برج تماس گرفته شد پس از دریافت اطلاعات از سوی خلبان، وی برای نشستن اعلام آمادگی ‌می کند در واقع کارمند برج SNOTAM را برای خلبان گزارش میدهد.

گزارش هواشناسی ساعت 1930 به وقت محلی:دید 800 متر شدت بارش کمتر شده

OITR 091600Z 26004KT 0800 SN SCT015 SCT020 OVC060 00/00 Q1016

کمربندها بسته و همه در جای خود نشسته و آماده فرود می شوند.

CABIN CREW PREPARE FOR APPROACH

با توجه به رطوبت ناشی از وجود دریاچه ارومیه وبا توجه به اینکه دما و دمای نقطه شبنم هر دو برابر صفر هستند بارش برف نیز وجود دارد برای جلو گیری از یخ زدن هواپیما(چه موتور وچه سطوح مختلف) آنتی آیس (سیستم ضد یخ زدگی) هوا پیما را روشن می کنند. هواپیما از نقطه(INITIAL APPROACH FIX) در 13 مایلی فرودگاه طرح تقرب خود را شروع می کند قوص 11 مایلی را طی کرده وسپس با یک گردش به چپ در راستای باند 21 قرار می گیرد.اگر همه چیز درست باشد سیستم (ILS) هواپیما را درست در راستای خط وسط باند قرار می دهد اما مشکلی وجود دارد فرمانهای هواپیما و البته خود هواپیما شروع به لرزش می کنند این تکانها را مسافرین زنده مانده نیز اعلام کرده اند این مسئله در هوانوردی(STICK SHAKER) خوانده می شود که هشداری است برای اینکه هوا پیما ممکن است دچار استال یا سقوط شود یا سرعت کم است یا هواپیما درحال یخ زدن است؟(نمی دانیم) به همین دلیل مرحوم دادرس مرتب به کمک خلبان گوشزد می کند که مواظب سرعت باش برای اینکه کاهش سرعت در این وضعیت یعنی سقوط یا همان استال . هواپیما درحال کم کردن ارتفاع برای فرود است اما در راستای باند نیست یعنی در مخروط ILS قرار ندارد چون اگر قرار داشت به برج اعلام اینترسپ کردن ILS را میداد(جهت اطلاع خوانندگان با آشنایی کمتر نسبت به هوانوردی ILS یک سیستم ناوبری برای فرود است که کمک می کند هواپیما از چند مایلی باند در راستای خط وسط باند قرار گیرد)

به دلیل قرار نداشتن در راستای باندونیز احتمالا وجود مشکل و نیز با عنایت به تکانهای شدید هواپیما از فرود انصراف می دهد و بعد برج مراقبت فرودگاه ارومیه دوباره از خلبان درخواست اعلام وضعیت می‌نماید که خلبان در پاسخ، با انصراف از فرود در فرودگاه ارومیه درخواست بازگشت به فرودگاه تهران را مطرح می‌کند. .بنابراین با افزایش دادن قدرت موتور هواپیما مجددا اوج می گیرد تا بعد از عبور از نقطه میس اپروچ و گردش به چپ به در راستای رادیال 150 درجه قرار بگیرد ابتدا تا ارتفاع 7000 پایی و در ادامه به منطقه هولدینگ(VOR-DME 10) برود که برای این کار باید هواپیما تا ارتفاع 9000 پایی بالا برود.اینجا ست که مسافرین هم گفتند که هواپیما دوباره اوج گرفت.

در شکل زیر طرح تقرب و دستور العمل پرواز را می بینید.



محل سقوط هواپیما(انحراف به چپ هواپیما کاملا مشهود است)



اما دراین وضعیت حساس که هواپیما باید سریعا اوج بگیرد بنا به گفته کارشناسان بعلت تراست کم در هنگام GO AROUND ویا حتی عدم تنظیم IGNITION روی ADVERSE WEATHER برای آب و هوای اینچنینی با ورود یخ به موتور ها ناگهان موتور شماره یک(سمت چپ) از کار می افتد که باعث می شود به علت بهم خوردن توازن مکش موتورها هواپیما به سمت چپ منحرف شود چون ژنراتور روی موتور سه تنظیم شده بود برق هواپیما قطع می شود(مسافرین زنده مانده قطعی برق را هم گزارش کرده اند) بلافاصله مهندس پرواز اعلام می کند که موتور شماره سه(سمت راست) نیز ازکار افتاده.البته جدای از اینکه علت یخ زدن واز کار افتادگی موتور 1 و3 چیست هواپیمای 727 با یک موتور هم قابلیت پرواز داشت.اما هواپیما شروع به استال یا کاهش ارتفاع می کند با نرخی حدود 50 متر بر ثانیه(مسافرین در این حال فکر می کردند هواپیما می خواهد مجددا فرود بیاید) مرحوم دادرس خود کنترل هواپیما را بدست می گیرد.برج ارومیه با دیدن کاهش ارتفاع هواپیما در اسکوپ خود مجددا با هواپیما تماس میگیرد واعلام می کند ارتفاع هواپیما زیر حد نرمال است و درخواست اعلام وضعیت می کند که دادرس به کمک خلبان می گوید اعلام GO AROUND کنید اما مسئول برج در رادار می بیند که هواپیما بجای افزایش ارتفاع دارد پایین می آید و دوباره درخواست اعلام وضعیت می کند که درجواب او کمک خلبان با صدایی لرزان می گوید: (STAND BY-IRAN AIR 277) و هیچ اطلاعی راجع به نقص فنی نمی دهد به نظر می رسد واقعا فرصتی برای انجام این کار وجود نداشت وتمام این 30 ثانیه آخر صرف بالا کشیدن هواپیما شده بود که کاملا طبیعی بود. مهندس رستگار از دادرس اجازه می خواهد که دوباره موتورها را استارت بزند که البته با توجه به اینکه ارتفاع هواپیما کم است مطمئنا این کار بی فایده هست.دادرس اجازه را می دهد اما موتورها روشن نشدند. حالا هواپیما هست و موتور شماره 2 که چون محفوظ تر بوده یخ نزده و حالا برق را هواپیما نیز باید تامین کند اما به علل نامعلوم توان لازم را ندارد. باتوجه به آسیب دیده بودن توربین های موتور شماره2 در بازدید از محل حادثه نشان می دهد بر خلاف موتور 1و3 موتور شماره 2 تا آخرین لحظه کار می کرده.البته فلاپها نیز بسته بودند. راجع به بسته بودن فلپ ها افراد متخصص و خصوصا خلبانان صلاحیت نظر دادن دارند و البته در آموزش سیمولاتور پرواز تمام شرایط بحرانی از این دست پیش بینی می شود ودر واقع خلبانان روش های حل مشکل را کاملا تمرین می کنند وآگاه هستند اما در این شرایط هیچکدام از این روشهاجواب نمی دهند. اینکه می گویند خلبان ارتفاع را نمی دانسته درست نیست( چون مرحوم دادرس خودش نیز اعلام کرده بود با چه ریتی داریم پایین می رویم) یعنی کاملا به شرایط هواپیما اشراف داشته اند. مرحوم رحیمی مکانیک پرواز که متوجه وضعیت غیر عادی پرواز می شود به سمت جلو میرود. به هر حال صداهای مبهم درون کاکپیت نیز حاکی از شرایط بحرانی است. در آخرین لحظات مرحوم دادرس نوک هواپیما را بالا می آورد تا هواپیما در صورت برخورد آسیب کمتری ببیند و هواپیما آنقدر پایین می آید تا با دم به زمین برخورد می کند سپس از زمین کنده شده وبا دماغه به زمین می خورد دم هواپیما جدا می شود ودر یک چشم به هم زدن هواپیما تکه تکه می شود.اما منفجر نمی شود؟؟!!که شاید به دلیل این باشد که موتور شماره 2 هواپیما تا آخرین لحظه کار می کرده وتلاش خلبان نیز برای بالا کشیدن آن سبب شد تا هواپیما با سرعت بسیار کم با زمین برخورد کند و سقوط در باغ سیب تقریبا صاف وبدون پستی وبلندی خیلی زیاد و درون برف نیز به عدم انفجار کمک زیادی کرده.

یکی از کارمندان فرودگاه ارومیه هواپیما را می بیند که با ارتفاع بسیار کم پرواز می کند وبعد چند لحظه به زمین می خورد. و فورا به فرودگاه گزارش می دهد. حالا بارش برف بسیار سنگین شده و این کار امدادرسانی را سختر می کند. ابتدا مردم محلی با تکه تکه کردن هواپیما موفق به نجات بازمانده ها و خارج کردن اجساد می شوند.عدم انفجار هواپیما به کاهش تلفات بسیار کمک کرد. بیشتر نجات یافتگان از قسمت های وسط هواپیما که به علت وجود تانک های سوخت محکمتر بوده وهم کمتر از سایر نقاط با زمین برخورد کرده می باشند.



از پیامدهای ناگوار این حادثه از دست رفتن اعتبار هما بود که حداقل طی بیست سال گذشته چنین سانحه ای نداشت قبل از این حادثه نیز لغو قرارداد بیمه لویدز انگلیس با ایران ایر را به علت پر سانحه بودن شاهد بودیم که ضربه مهلک دیگری بر پیکر این شرکت بود .و برگ تاریک دیگری بر مدیریت هما و نه تنها فرهاد پرورش که بسیار زیانبار تر از اثرات تحریم و بصورت مافیایی روز به روز شرکت هما را به ورطه نابودی می گشاند ورق زد.

نکات قابل ذکر:

1-چرا دراین شرایط آب و هوایی نامناسب و با میزان دیدی که ظاهرا فقط برای 2 ساعت در طول 24 ساعت از روز 19 دی به حد مرز قابل قبول رسید و با توجه به اینکه خلبان دادرس و کمک او از نظر تبحر وسابقه و تجربه پروازی در رده پایینتری نسبت به خلبانان دیگر 727بوئینگ بودند اجازه پرواز داده شد.چرا در این شرایط واحد دیسپچ اینقدر منفعل و از زیر مسئولیت شانه خالی کن عمل می کنند. مرحوم کاپیتان دادرس حدود 20 سال سابقه فعالیت در سمت کمک‌خلبانی داشته و سال‌ها کمک خلبان بوئینگ 727، فوکر و بوئینگ 747 بوده است.
و سابقه کاپیتانی چندانی نداشته است، کاپیتان دادرس تنها 530 ساعت به عنوان کاپیتان پرواز داشته است.

۲-عملکرد هواشناسی فرودگاه ارومیه مناسب بوده؟

3- نکته حائز اهمیت دیگر اینست که علیرغم کمک مردمی در ساعات اولیه حادثه بعلت نبود نیروی متخصص جهت امداد به حادثه دیدگان و همچنین ازدحام جمعیت در جاده منتهی به روستا که باعث شد مسیر 1ساعت ونیمه 8 ساعت طول بکشد بسیاری از آسیب دیدگان بعلت دیر رسیدن در راه جان سپردند از جمله مرحوم دادرس که شاید اگر مردم و مسئولین کمی بیشتر به شرایط بحران و مدیریت آن واقف بودند جان عده بیشتری نجات می یافت.

4-از همه مهمتر نظارت واحد استاندارد پرواز بر عملکرد کلیه شرکتهای هواپیمایی.

این پرواز منجر به حادثه شد ولی چقدر پروازها هستند که در طول شبانه روز به مرحله بحران می رسند ویا اینکه در شرایط استاندارد آب و هوایی وحتی عملیاتی انجام نمی شوند اما تا اتفاقی نیفتاده کسی به آن رسیدگی نمی کند. تا حالا شده سازمان هواپیمایی کشوری بطور نا محسوس و سرزده بر کار شرکتها نظارت کند.؟ آیا همه کارکنان شرکت های هواپیمایی از خلبان و مکانیک گرفته تا نیروهای دیگر مثل دیسپچ پرواز -کارمندان لودکنترل ونیروهای رمپ کنترل اعم از کارمند وکارگر و رانندگان ماشین های خدماتی وحتی نیروهای حراستی وخدمات مسافر دارای گواهینامه های مجاز و صلاحیت لازم برای انجام کار خود هستند.یا فقط برای فرار کردن از ممیزی های یاتا وسافا سر خودمان را گرم می کنیم.

بازهم می گوییم حوادث اینچنینی حاصل یه سری اشتباهات زنجیروار هستند واگر دنبال مقصر نشان دادن یک یا دو نفر باشیم به خطا رفته ایم.و اگر بخواهیم فقط و فقط خلبان پرواز مرحوم دادرس را مقصر این حادثه بدانیم باید بازهم منتظر حوادثی از این دست باشیم

آرغین چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 09:45 http://www.arghin2.blogfa.com

سلام همراه دردآشنا
از لطف شما متشکرم .
...
برخی ها نوشته اند امید دارند این اتفاق تلخ تکرار نشود . درست ؛
نشریات محلی هم تیتر اول نموده اند که پس از گذشت یکسال هنوز علت (!) سقوط معلوم نشده !! ؛
من همان روز اول اتفاق ؛ همان روزهای اتفاقات مشابه دیگر ، در کنار همه ی اینگونه امیدها ، یک امید منحصر به فرد نیز داشته ام و دارم : اینکه مسوولی ، مقام مرتبط با امور راه و ترابری و مقامات استانی و ... ، بیایند رک و شفاف ، از مردم ، افکار عمومی و خانواده های داغدار و متضرر ، عذرخواهی بکنند ؛ شاید به خاطر مدیریتهای ناکافی ای که دارند ! حالا علت یا علت العلل و خوانش و ناخوانی جعبه ی سیاه و ... پیشکش .
سوال اینجاست که جان شهروندان برای کسی مهم هست یا نیست ؟!
سوال این نیست که چرا اتفاق می افتد ، مشکل آن است که چرا اتفاقات افتاده ، درست و ضرب الاجل مدیریت نمی شود .
... البته مسوول ( به معنای پاسخگو ) یافتید ، سلام مرا هم برایش برسانید .
در خاتمه :
از جانب خودم ، سالگرد درگذشت جانباختگان آن حادثه را خدمت شهروندان و خانواده های محترمشان تسلیت عرض می کنم.

abbas rezaei alpay چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 10:13

سلام نیدا باجی.
چوخ کدرلندیم.اوره گیم سیخیلدی!
بیر ایل که هئچ.اون ایلده گئچسه جاواب وئرن اولماز.
اینسانلارین جانی مسئولارین گؤزونده چوخ اوجوز دو.

فهیمه چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 23:18 http://shaparak-e-barooni.blogfa.com/

نخونده می دونم که نوشتارت قشنگه...

الان نمیرسم... ایشالا سر یه فرصت خوب میام می خونمش...

آشیل سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 22:04

بابا تو حالت خیلی بده . مخصوصا که عین خودم ترکی......... بزگ یه کمی برات کلاس جبرانی زندگی بزارم..... ۰۹۳۷۱۹۲۵۱۳۴

کامران سه‌شنبه 5 مرداد 1395 ساعت 15:06

این بازماندهه متولد شصدو شیش بوده عایا؟ اونوقت چطور تخریب چی بوده؟ اونزمان جنگ که قنداقی بوده با این حساب.. یا یارو توهم زده تخریب چی پوشکش بوده.. یا ما توهم زدیم..
حالا پیدا کنید تخریب چی متولد شصدو شش را!!!

سلام
کاش جوابمو ببینید. هنوز هم در مرزهای ایران مین های کاشته شده از زمان جنگ تحمیلی باقیموندن! می تونید به صفحه حوادث روزنامه ها مراجعه کنید که گاهی پای یک بچه چوپان یا احشام اونها رو نشونه میره...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد