خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

آدمیزاد!

آدمیزاد در حرف زدن هایش بی ملاحظه است.
وقتی می خواهد با منطق حرف بزند، احساساتی می شود؛
وقتی می خواهد از احساسش بگوید، آرزوهایش لو می رود؛
وقتی می خواهد از آرزوهایش یاد کند، حسرتش رو می شود؛
وقتی می خواهد حسرتهایش را روشن کند، منطق می تراشد،
...و اینگونه گند میزند به همه‌ی روابطش
نظرات 4 + ارسال نظر
س.م.ع دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 09:52 http://seyedd.blogsky.com

سلام ملیکوم بر آبجی گلمان ...

چه خبرااا؟؟؟؟؟؟؟

شرمندم بخدا... نت نداشتم این چند وقت ...

عجب جملات زیبا و واقعی نوشتی ...

سلام بر اخویییییییییییی گل خودم
دشمن شرمنده اخوی
این چه حرفی بیده؟

س.م.ع سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 11:12 http://seyedd.blogsky.com

سلام آبجی ...

ایمیلتو چک کن آبجی ......

سلام اخوی
محض اطلاع این کامنتو شونصد ساعت بعد از اون ایمیل دیدم

حاج محمد سنگی سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 12:59 http://sepahehedar.blogfa.com

ممنون

حاج محمد سنگی سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 12:14 http://sepahehedar.blogfa.com

به کدام ملت هستی ..... ز کدام مذهب هستی که کشند عاشقی را ... که تو عاشقم چرایی ... به طواف کعبه رفتم .... به حرم راهم ندادند ... که برون در چه کردی که درون خانه ایی .... به قمار خانه رفتم ... همه پاکباز دیدم ... چو به صومعه رسیدم ... همه همه زایده ریایی .. در دل زدم من ... که یکی ز در درامد .. که... درا درا سنگی که تو هم از انه مایی.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد