اولین دیدارم از "هیرو" بدون هیچ عکسی سپری شد.
تنها عکسی که در ذهنم ماند، پارکی بود که کنارش چند جوان در حال کباب درست کردن بودند،
تانکر نفت...
مطب دکتر ترابی...
و مژده که از دور براش دست تکان دادم تا تلفنش را قطع کند، چون پیدا کرده بودیم همدیگر رو!
و پر پر زدنم برای "نارین" وقتی داشتیم رو پله های خونه شون، وقتی تازه رسیده بود خونه، با هم بای بای می کردیم!
واقعا راه صعب العبوری بود مسیری که به اشتباه رفتیم تا به "هیرو" برسیم.
نمی دونم اون راننده تریلی چه فکری با خودش کرده بود که آدرس یه کوره راه کوهستانی پر پیچ و خم و خاکی رو به یه پراید داده بود برای رسیدن به "هیرو"
گردنه هاش از گردنه حیران ما خطرناک تر بودند به خدا!
برای رفتن و دیدن گاهی سخت باید بود سختی شاید دید
موافقم
junesh man ke ziad motevajeh nashodam chi gofti :D fek konam nesfe harfato tu zehnet negah dashti un nesfe baqiaro text zadi inja :D
آورین جونش دقیقا همین کارو کردم
همین جوری :
رفتی هیرو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا اسم مکان هیرو هست؟
چی شد؟ قول دادی ها یادت نره.
آره
نه بابا اسم محلی اش هیرو ئه که حتی خیلی از ساکنانش از اسمش بی خبر هستن
چشم
بزودی ان شاءالله
راه به این خوبی داریم ، شهر به این خوبی داریم ، نارین به این خوبی داریم حالا هی بگو هیرو !
این هیروی ما یه دونست به قرآن ، یه دونه ... بهشت زمینی البته با مردمان جهنمی :D :D :D
آره واللا. خب من که نوشتم از بیراهه اومده بودیم خببببببب
یه دونه اس دیوونه اس
به این خانم مریم بگو که خلخاله ، هیرو دیگه چیه . چرا کلاس کاری رو میاری پایین . یه دونس اما دیوونه نیس :P خلخال خلخاله ، هیرو هم نیست و هرو آباده ... بلللللله پس چی فک کردی !!!
وبلاگ جدیدم در رابطه با کارمه