دیروز حالم خوب خوب خوب بود
خوب تر از خوب
اما فقط با یه جابجایی تاریخ ها به هم ریختم
چقدر ضعیف هستم من! و چقدر کم صبر!
فکر کنم دیروز زیاد گریه کردم، در روزی که باید شادترین روز امسالم می بود. چون چشام دیگه باز نمیشن!...
لطفا اگه با سطر زیر موافقید و خندیدید (خنده تلخ البته) به ادامه مطلب برید و از ته دل لخندید (گاه تلخ خنده و گاه شاد خنده!!) [این مطالب ایمیل دریافتی هستن]
واقعا کی فکرشو میکرد یه روز خود آجیل مشکلگشا هم بشه مشکل یه ملت؟
دیشب اومدم خونه میخواستم خودمو لوس کنم..
گفتم:مامان هوا خیلى سرده ، گلوم درد میکنه فک کنم سرما خوردم
مامانم: هیچ مرگیت نیست ، کمتر قلیون بکش خوب میشى..!!
.
.
.
دختر خاله به بچشون اشاره کردن و گفتن بچم خیلی با ادبه و فحش نمیده و کودک در جواب گفتن خفه شو
.
.
.
بابام صلاح ما رو میخواد، برای جهنم میخواد ما رو آماده کنه انقدر بخاری رو زیاد میکنه .. من میدونم
.
.
.
مامانم رفته مسافرت , خونمون از فرط شلوغی و کصافط , مثه خرابه های هیروشیما , بعد از انفجاره بمبه !
بابام : کاش یکی می اومد خونه رو حسابی تمیز می کرد , بیست تومن می ذاشتم کف دستش !
من : پول بده من تمیز می کنم !
بابام : لازم نکرده ! تو پول بده , خودم تمیز می کنم !
.
.
.
بابام : آب یخ نخور چاق میشی!!!!
من: واسه چی؟ چه ربطی داشت؟؟!!!
بابام: آب یخ میخوری، چربیات یخ میزنن سفت میشن چاق میشی...!!!!
.
.
.
داشتم برای امتحان دانشگاه ، تو خونه تقلب مینوشتم ، خواهرم به مامانم به شوخی گفت : ببین داره چیکار میکنه ؟؟ تقلب مینویسه ...!!!!
.
مامانم موند چی بگه ، اومد تقلبو پاره کردو گفت : ما تو این خونه نماز میخونیم......!!
.
.
.
یه رفیقی داشتم خیلی کمبود محبت داشت
روز تولدش از طرف بانکی که توش حساب داشت براش اس.ام.اس اومده بود:
"تولدتان مبارک"
اینم ورداشته بود جواب داده بود:
"خیلی ممنون شما اولین کسی هستید که تولدمو بهم تبریک گفتید...."!
مردم داغونن بخدا
.
.
.
پسر داییم دهه هشتادیه مدرسه غیرانتفاعی ثبت نامش کردن سالی 3 میلیون !
.
.
.
.
یادش بخیر ناظممون میگفت فردا 500تومن کمک به مدرسه با خودتون بیاریدخونه ما میریخت به هم
.
.
.
ﺩﻳﺸﺐ ﺑﺎ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺪﺭﻡ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﺩﻡ
ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﭼﻲ ﺗﻨﺘﻪ؟ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺗﺎﭖ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭﻙ ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ﺗﻮ ﭼﻲ
ﭘﻮﺷﻴﺪﻱ؟ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻡ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻱ
ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻱ ﺑﺎ ﻳﻪ ﺭﻛﺎﺑﻲ ﺁﺑﻲ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ
ﻗﻄﻊ ﻛﺮﺩ
ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﻭ ﺩﺍﺩﺍﺷﺶ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻛﺖ ﻭ
ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻣﻴﭙﻮﺷﻦ
.
.
.
اقا پدرم یهو اومد تو اتاقم بهم گفت
تو که چشمات خیلی قشنگه...
تو که چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرمو نجیبه
من یهو ذوق مرگ شدم تا به خودم اومدم دیدم دارم ماشین بابامو. لنگ میکشم نفهمیدم چی شد فقط فهمیدم کاملا خر شدم
.
.
.
یه داداش کوچیکم (6 سالشه) تو یه فرشته کوچولویی! میگه نه, من یه خدام !!!!!
داداشه خود بزرگ بینه من دارم؟؟
.
.
.
بچم دو سالشه الان یه ماهه به من میگه دایی محسن
نه دایی داره نه محسن داریم !!! امکان داره آدم تو این سن توهم بزنه ؟
فک و فامیله داریم؟
.
.
.
یکی از فامیلامون خیلی سال پیش که راهنمایی بود موقع امتحانا تقلب نوشته بود تو برگه های کوچیک با خودش برده بود سر جلسه،یکی از سوالا اومده بود فامیله تنبلو خجسته من حال نداشته جوابو بنویسه،برگه تقلبشو چسبونده بود به برگه امتحان جلوی سوالشم نوشته بود جواب ضمیمه شده،معلمشم فهمیده بود تقلب کرده انداخته بودتش،یه همچین فامیلای فراخ و داغانی دارم من
.
.
.
داره رعدوبرق میزنه مامانم میخواد بره پشت بوم لباسارو جمع کنه..
میگه وای چه رعدو برقی نکنه برق بگیرتم تو پاشو برو
من سره راهیم میدونم
فک و فامیله داریم؟
.
.
.
نشسته بودم یه هو مامانم از آشپزخونه اومد، بی مقدمه شروع کرد درباره فلفل صحبت کردن که: میدونستی فلفل لاغر میکنه و ضد سرطانه؛ بعد نشست دو ساعت از خاطرات گذشتش و غذاهای خوشمزه و پر فلفل عمه اش حرف زد
آخرش معلوم شد فلفل از دستش در رفته، ریخته تو (شاممون).
ینی همچین مامان توجیه کننده ای دارم من!
فک و فامیله داریم؟
.
.
.
خیلی سال پیش ، شب خونمون مهمون بود ، برق رفت
به پسر خالم گفتم زنگ بزن اداره برق بپرس کی برق میاد و این حرفا
گفت شمارش چنده
گفتم بیست و چهار هزار و چهار صد
گفت : یا علی این همه شماره رو چه جوری بگیرم !!!
(کاملا واقعی)
.
.
.
یکی از دغدغه های بچگیم این بود که میرفتم دستشویی
نمیدونستم کدوم طرفی باید بشینم…
.
.
.
امروز ناهار آبگوشت داشتیم
طبق معمول منو و داداشم سر استخون قلم ، دعوامون شد !
… مامان از تو آشپزخونه داد میزنه :
چتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون
مگه شما سگید که بر استخون دعوا میکنید ؟
صد بار گفتم استخونا برا باباتونه !!
.
.
.
شامپو خریدم روش نوشته:
این محصول را روی سرتان بریزید و موهایتان را بمالید سپس آبکشی کنید!
من میخواستم بریزم تو دهنم قرقره کنم،خدا خیرشون بده آگاهم کردن
.
.
.
اینایی که هر کاری در توانته براشون انجام میدی آخرش بهت میگن :
مگه من ازت خواستم ؟؟؟
” یعنی با آر پی جی ” بزنی لهشون کنی بازم کمه… خالی نمیشی !!!!
.
.
.
وقتی می پرسی چیزی میخوریین ؟
اونی که میگه : من یکی دو لقمه باهات میخورم…
جدا موجود ترسناکیه ))
.
.
.
میدونی لذت بخش ترین لحظه زندگی کیه
وقتی یه عطسه میکنی از ته دل
یعنی انگار ری استارت میشی !
.
.
.
مامان بزرگمو بردن رادیولوژی
اومده میگه خیلی خوب بود، خوب شدم !
.
.
.
واقعا کی فکرشو میکرد یه روز خود آجیل مشکلگشا هم بشه مشکل یه ملت؟
.
.
.
یه سوالی از صبح تا حالا ذهن مارو درگیر کرده
ببینین شما میتونین بهش جواب بدین؟
اگه “مردان آنجلس” یه زن همراهشون بود
بازم میتونستن ۳۰۰سال با خیال تخت بخوابن!؟
.
.
.
من شخصا به خودکشی اعتقاد ندارم، مگر اینکه پسوُردم لو بره!
.
.
.
مامان بزرگم خیلی مریض بود
و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود
به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه
وقتی رفتیم داخل،معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت:
آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلأ خوب بشم
تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی .
۷سال درس خوندشُ شست مثل رخت پهن کرد رو بند! =))
.
.
.
ﻫﯿﭻ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺨﻮﺭﻩ
ﺭﻭ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺍﮐﺴﭙﻠﻮﺭﺭ، ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻧﺶ ﯾﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻪ،
ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ ﯾﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﯾﮕﻪ !
.
.
.
یکی بیاد به مامانم بگه من شکمو نیستم
فقط نسبت به غذاهای توی یخچال احساس مسئولیت میکنم
.
.
.
یه جوری درباره آدما قضاوت کنید که اگه
یه روزی خلافش بهتون ثابت شد شرمنده خودتون نشید !
.
.
.
پسر داداشم ۸ سالشه معلم مدرسشون
تلفن کرده به مامان بچه گفته شما به این بچه چی یاد میدین؟
ازش پرسیدم چهار مزه اصلی چیه؟
پسرتون میگه: خیارشور/چیپس/ ماست موسیر/ زیتون!
.
.
.
تلفن خونمون زنگ خورد برداشتم بجا اینکه بگم الو بله
گفتم بلو اله
طرف هم قاطی کرد گفت سلو الام
.
.
.
یکی از سرگرمی های مورد علاقم اینه که
یه پچه ی ۳ تا ۶ ساله رو بغلش میکنم و دور خودم میچرخم
تا سرش گیج بره ، بعد میذارمش رو زمین تا راه بره
بعد میشینم نگاه میکنم که چطور هی میخوره به در و دیوار …:D
حتما امتحان کنید !
.
.
.
از کسانی که تو کامپیوتر شون
فایلها رو با اسمهایی مثل hjkhkjkh ذخیره میکنن
توقع اتاق مرتب و جمع و جور نداشته باشید ))
.
.
.
رفتم گلفروشی گفتم آقا این گل طبیعیه؟
یه دختر بچه ۵ ساله ای اونجا بود گفت پــَ نَ پــَ سزارینه!!
به جون خودم
من تا ۱۲ سالگی فکر میکردم بچه ها رو لک لک ها از آسمون میارن !
.
.
.
وقتی داری به شدت دنبال چیزی میگردی
همون چیزی رو پیدا می کنی که دفعه پیش شدید دنبالش می گشتی
.
.
.
بدترین شکست عشقی عمرمو کلاس سوم خوردم
که فهمیدم جایزه ها رو مامانم می خریده می داده به معلما
.
.
.
ﻣﻦ ﻫﺮﭼﯽ ﺻﺒﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺭﻭ ﻏﻠﺘﮏ ﺧﺒﺮﯼ
ﻧﺸﺪ . . .
ﺍﻻﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﮐﻪ ﻏﻠﺘﮏ ﺑﯿﻮﻓﺘﻪ ﺭﻭﻡ ﺧﻼﺹ
ﺷﻢ ﺑﺮﻩ |:
.
.
.
از تفریحات نسل ما :
بچه که بودیم می رفتیم از این بستنی لیوانیا میخریدیم
وختی میخوردیم لیوانشو میذاشتیم بین گلگیر و تایر
تا وقتی که حرکت میکنیم صدا موتور گازی بده !
.
.
.
گوشی ام رو گذاشتم رو airplane mode
از طبقه ۱۲ ام پرتش کردم تو هوا
افتاد خورد و خاکشیر شد…
نمیدونم این چه قابلیت مسخره ایه!
کار نمیکنه که…:|
.
.
.
مامانم اگه حوصلش سر بره یه پرتقال میگیره پوست میکنه
و با چاقو هر تیکه از پوستشو به هزار تیکۀ کوچکتر تبدیل میکنه
تا اینکه ما بریم نجاتش بدیم.
.
.
.
الان یکی زنگ زده میگه :
چطوری پسره خوشتیپِ خوش اندامِ تو دل بروِ با نمکِ خواستنى ؟
نشونی هارو درست داد ، ولی شماره رو اشتباه گرفته بود ..
.
.
.
از گفت و گوهای رایج من و مامانم
میتوان به گشنمه و کوفت بخوری اشاره کرد
.
.
.
وقتی بارون میاد همه یاد عاشقی میفتن و رمانتیک میشن
نمیدونم چرا من فقط یاد آهنگ بارو بارو باروننننننن میفتم !
.
.
.
اینایی که زنگ میزنن از خواب بیدارت میکنن
بعد میگن عه ببخشید خواب بودی ؟؟
دانشمندا هنوز در موردشون به نتیجه خاصی نرسیدن
.
.
.
یه بار نشد بریم تو صف عابر بانک
کند ذهن ترین آدم خاورمیانه جلوی ما نباشه
.
.
.
ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺍﺳﺘﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﭘﺎﺭﻩ
ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ یا اتوبوس ﻫﺴﺖ ﺩﺭ هیچ عملیات مافوق سری نیست !
.
.
.
داشتم از خونه میرفتم بیرون مامانم پرسید کجا ؟؟!
گفتم بیرون !
برگشته میگه: خوب جای دیگه نریا !
.
.
.
تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید
ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..!:)))
.
سلام.
اشاره ظریف و بجایی بود. ممنون.
واقعا کی فکرشو میکرد یه روز خود آجیل مشکلگشا هم بشه مشکل
گوزل بیر عنوان! و سوز ساولی!
سلام
با اجازه مطلبی از شما و با درج نام شما منتشر کردیم
موفق باشید
سردبیر ارومیه خبر
سلام ممنون از قوت قلبتون
یادتونه قبلانم اومدم ازتون پرسیدم درباره ارشد ارتباطات
اشتباهی که کردم من زبانو اصن نخوندم و نگاشم نکردم تو کنکور شاید می شد یکی دو درصد زد که اینقدر درصدمو پایین نکشه
واسم دعا کنید
سلام
فدای سرت
منم زبان رو 11 درصد زدم اگه اشتباه نکنم
زیاد یادم نیست
قبولی
سلام ندا جان
امیدوارم خوب باشین,اگه اشتباه نکنم دانشجوی علامه این و امید این دارم که همیشه و همیشه موفق باشین,چون وبلاگ استاد بهرامیان کامنت گذاشته بودین مزاحمتون شدم و از آنجایی که کنکور ارشد دادم و حدس زدم که شما اطلاعاتتون در مورد درصدا و قبولیش میتونه راهنماییم کنه
درصدام
مبانی 28
روزنامه نگاری 24
آمار 11
زبان 10
تاریخ35
آیا احتمال مجاز شدن هست؟رتبه ام چی؟؟
با رتبه ایی که میتونیین حدس بزنین از چی میتونم قبول شم؟؟؟
سلام
بله همینطور بود و من دانشجوی ارشد علامه بودم
میدونین عزیزم، کنکور چون رتبه ایه به این بستگی داره که بقیه چه درصدهایی زده باشن و درصدهای شما زیاد مهم نیست
اما با توجه به سخت بودن سوالها حدس میزنم رتبه تون حدود 100 تا 120 باشه که با همین رتبه هم میتونید به قبولی امیدوار باشید
در حالت کلی استرس به خودتون راه ندید
به قول مثل معروف:
این نیز بگذرد
مرسی خانومی
ممنون از لطفتون
سلام خانم عبدی
منم مثل دو تا دوست قبلی از وبلاگ آقای بهرامیان آمدم
اگه منم راهنمایی کنید ممنون میشم
درصدام : زبان 42 ، مبانی 37 ، روزنامه 62 ، تاریخ 25 ، روش آمار 5
وضعیتم چطوره ؟ احتمال قبولی دارم ؟
سلام
اگه درصدهات اینطوری باشن شبانه هم ممکنه قبول بشی