خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

خدا را شـــکر!

عصر دیروز به همراه همکارم از دفتر نشریه بیرون اومدیم. تلفنش زنگ زد. همسرش بود. گفت: من هنوز تو کارخانه سر کارم، وقتی داری میای خونه کمی "قاقا" بگیر بیار!! (خوشبخت تر بشن الهی که این همه صمیمی هستن) 

 

گفتم: حالا که فروشگاه رفاه (تبلیغات شد!!) سر راهمونه بریم از اونجا بخریم منم کمی خرید دارم واسه خونه 

 

اوههه... عجب غلغله ای بود! چقدر مردم برای خرید اومده بودن. به همکارم گفتم: 

- نکنه یارانه ها رو واریز کردن؟ 

- نمی دونم... 

- پس مردم از کجا پول آوردن این همه خرید میکنن؟ 

- نمی دونم... 

 

قفسه ها داشتن خالی میشدن و مامورای ویژه، داشتن اونا رو پر میکردن 

 

من پول زیادی نداشتم. چند تا خرت و پرت خریدم که سر جمع شد 11 هزار و 750 تومن 

ته جیبم 4 هزار تومن پول موند و ... 

 

وقتی داشتیم جنس های خریداری شده رو روی ریل صندوق می چیدیم، یکی از صندوقدارها به همکارش گفت: خبر خوب دارم برات! یارانه ها رو واریز کردن! 

 

همکارش گفت: خدا رو شکر! استرس زیادی داشتم. نگران بودم واریز نشه! همه قسط هام موندن! 

 

من رو به همکارم: ... (فقط نگاه کردم و سکوت...)  

 

---------------------------------------------------------------- 

 

امروز صبح: تو باجه عابربانک یکی از آشناهامو دیدم که سرشو کرده بود تو عابربانک و تند و تند داشت کار میکرد. بهش اس ام اس دادم: بابا پولدار...  

جواب داد: دارم قسط هامو میدم...

دونگ ئی

نمی دونم چرا این سریال های کره ای مورد غضب خیلی ها قرار می گیرن


من دونگ ئی رو مشتاقانه دنبال می کنم


نکاتی رو ذکر میکنه که هیچ سریال دیگری نمی تونه!!!!



1- امپراطور همه کاراشو ول کرده بود افتاده بود دنبال دونگ ئی (این مصداق یک بعدی بودن در سیاست می تونه باشه)


2- یک توطئه رخ میده... همه افراد رده های پایین بشدت محکوم میشن اما سردسته تبهکارا یعنی ملکه جانگ سر و مور و گنده راست راست تو قصر راه میره و فقط تاجشو میگیرن!!


3- امپراطور به میان مردم میاد و فقر و ذلت رو در میان رعیت می بینه، اما وقتی داره از غصه مردم دق میکنه، دونگ ئی بهش میگه: عالیجناب اینا از این وضعیت راضی هستن!! برای این غذایی که اداره رفاه بهشون میده همیشه شکرگذار شما هستند! (غذا هم که چه عرض کنم... جیره ای که سرش دعوا میشه، رذالت آوره)


...


.......


..........

بهترین رفتار

ماهیمون هی می خواست یه چیزی بهم بگه.

تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه.

دست کردم تو آکواریوم درش آوردم.



شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن.

دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو.

اینقده بالا پایین پرید خسته شد و خوابیـــد.

دیدم بهترین موقع است تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. 

الان چند ساعته بیدار نشده  یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده و خودشو زده به خواب...



 این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند. دوستشون داریم و دوستمون دارند ولی ما رو نمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما می کنند.