خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

کاش کودک می شدم

شاید این جمله تکراری باشه، اما بدترین دعای بچگی ام این بود که "کاش بزرگ می شدم!"


به راستی چرا بزرگ شدیم؟ من هنوز هم معتقدم کودک درونم در حال بازیگوشی است؛ اما دنیای کودکی عالمی بود برای خودش...


گل کوچیک با توپ پلاستیکی چند لایه بازی کردن با پسرهای محل... 


مرگ بر آمریکاهای محکمی که به عنوان مسئول صف سر می دادم... 


نتیجه مسابقه تیزهوشان... 


پاره کردن انشایم با موضوع مادر به خاطر نمره 18 (معلمم گفت از رو کتاب نوشتی!)


وای... گریه کردن ها به خاطر نمره 19!


اما حالا...


هر چه سن تقویمی آدمها بالاتر می رود، دغدغه های ذهنی شان هم بیشتر و بیشتر و بیشتر می شود و به تبع آن بار مسئولیتی که بر دوش دارند هم سنگین تر...


خدایا... عاشقتم... مخلصتم... اما خیلی سنگینه ها... !! کاش... 


کاش باز هم کودک بودم و تنها دغدغه ام خاله بازی با دخترهای محل بود و اینکه چه کسی مادر شود و چه کسی پدر...

کاش دغدغه ام نمره درس علومم بود...

کاش باز هم کودک می شدم...


خدایا خیلی مخلصیم. به خاطر نارین، به خاطر پدر و مادر و برادرم، به خاطر مادر... به خاطر خانواده خوبمان شکرت می کنم. 



حمید در سایه مهدی

حمید همچنان در سایه مهدی است.
حمید مهدی را نه تنهابرادر که بزرگترین فرمانده خود می دانست. 
صمد قدرتی پیک آقا مهدی می گفت در عملیات خیبر که حمید داشت می رفت به سمت خط دیدم ناراحت به نظر می رسد. گفتم سفارشی دارید بفرمائید . گفت آمدنی احسان مریض بود نمی دانم خوب شده یا نه ؟
چون آقا مهدی گفته بود کسی با پشت خط تماس نگیرد، حمید آقا نیز به این توصیه عمل کرده بود و از فرزندش احسان خبری نداشت. 
این تکه فیلم را از میان فیلم مستند لشکر خوبان قیچی کردم . خودم هم فیلم صحبت آقا حمید را ندیده بودم .
گفتم شاید برای شما هم تازگی داشته باشد. 
حمید جان از کدام زاویه آسمان جنگ قدرت ما را به تماشا نشسته ای؟
آن زمان که تمام قدرت جنگ در دستان شما بود، 
آن زمان که جنگ قدرتها با شما بود
تنها قدرت شما ایمان بود



شکار و انتقال سمندر کردستانی به بهانه رساله دکترا

دیروز بعد مدتها هوس کوهنوردی کردم اونم تو هوای عالی  منطقه...همراه مادر و برخی نزدیکان سوار لندرور شدیم تا بریم به منطقه کوهستانی..... برخلاف سالیان قبل از ورود مردم به یک محدوده خاص جلوگیری شده بود در حالیکه حداقل در ۱۰ سال گذشته این رویه سابقه نداشته است؟؟!!! بگذریم...

چیزی که توجهم را اما جذب کرد شکار فله ای گونه ای کمیاب از دوزیستی بنام" سمندر کردستانی "  توسط پدر و دختری ( نام محفوظ ) به بهانه تز دکترای دختر نامبرده  در یک دانشگاه کشور بیگانه بود که این جانور زیبا و منحصر بفرد از گونه های در معرض انقراض کشور و جهان بوده و در ارتفاعات منطقه.... می توان تعدادی از انها را یافت. ذکر چند نکته ضروری است:

۱- سازمان محیط زیست برای تحت پوشش قرار دادن این گونه جانوری در معرض انقراض در استان چه تدبیری اندیشیده است؟

۲- شکار بیش از ۲۰ عدد تنها در یک نصف روز توسط افرادی خاص بدون هیچگونه مجوزی به بهانه مطالعه آیا قابل پیگرد نیست؟

۳- چه ضمانتی وجود دارد که این تعداد بعد از مطالعه در همان زیست بوم خود دوباره رها سازی شوند؟؟؟ چه کسی بر این امر نظارت دارد؟

۴- اصولا برای تز دکترای خارج از کشور نمی توان اطلاعاتی را از زیست بوم یا هر امر زیربنایی کشور به بیگانگان داد( بخشنامه وزارت علوم) چگونه است که در این زمینه منعی برای افراد فوق الذکر وجود ندارد؟/

۵- از انجا که نگارنده خود دانشجوی دکترا بوده و با روند تکمیل تز دکتری تا حدودی آشناست چه ضرورتی برای شکار و جابجایی تعداد زیادی از این گونه منحصر به فرد از ارتفاعات مرزی..... به شهرستان میاندواب است؟؟؟؟ آیا منطقی تر نبود که این مطالعه در همان زیست بوم این گونه در معرض انقراض انجام می پذیرفت؟

۶- امروز صبح در این رابطه با معاون محترم محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست استان شخصا تماس گرفته و مدارک و مستندات لازم را در اختیار گذاشتم...بی صبرانه منتظر اقدامات ان نهاد مسئول هستم....

شکار بی رویه سمندر کردستانی به بهانه تز دکتری



منبع:  اینجا