خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

خواهش نادانی انسان نکن

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

لطفـاً از آینده برایم بـگو

نویسنده: ندا عبدی
یک بعد از ظهر خنک بود که با دوستم در خیابان شهید بهشتی(دانشکده) در حال برگشت از خرید بودیم. دوستم بی مقدمه گفت: "همکلاسی ام رفته پیش فالگیر
! خیلی حرفاش درست بوده! هر چی گفته راست از آب درآمده، اما من می  ترسم برم اونجا! میای با هم بریم؟"
خیلی وقت بود که دنبال یک سوژه مناسب برای نشریه می گشتم! این همان سوژه بود انگار
...
-
شماره شو داری؟

-
نه! صبر کن زنگ بزنم از "ائل آی" بگیرم
!
دقایقی بعد شماره فالگیر مذکور در دست من بود. اما برای تماس گرفتن هنوز هم تردید داشتم. چندی قبل نیروی انتظامی آذربایجان غربی اعلام کرده بود با این مراکز برخورد جدی می کند و شاید همین موضوع باعث شد وقتی شماره را می گیرم دستانم بلرزد
.
شماره را گرفتم

...

ادامه مطلب ...

لای لای دئدیم یاتاسان

نگاهی به لالایی در زبان، فرهنگ و فولکلور آذربایجان که در شماره 26 نشریه شهامت منتشر شده است.


"به قلم ندا عبدی"


انسان از ابتدای آفرینش دوستدار نظم و هماهنگی بوده است. این نظم و هماهنگی تا حدی پیش رفته که حتی اصوات هم تابع نظم شده و آهنگ ها را به وجود آورده است. طبیعت و سرشت آدمی همواره از شنیدن موسیقی و ریتم زیبا به وجد آمده، مشعوف می شود و در این میان، حتی لالایی های مادرانه نیز حکایت از این موضوع دارند.



آنچه به عنوان لالایی در گوش نوزاد خوانده می شود، حکایت از ظرایفی دارد که ضمن انتقال آرامش به کودک، به وی فرهنگ و فولکلور را نیز منتقل می کند. آنچه امروز به عنوان لالایی در گوش کودک خوانده می>شود، حکایت از گذشتگان دارد؛ گذشتگانی که این لالایی را برای اولین بار بر زبان آورده اند و این لالایی ها از نسلی به نسلی و بصورت سینه به سینه به امروز انتقال داده شده است.
هر منطقه ای و هر قومی برای خود لالایی ها و سبک های خاصی دارند و حتی نام لالایی در فرهنگ های مختلف، متفاوت است. در منطقه آذربایجان، مادر برای نوزادش، در خلوت دو نفره شان »لای لای« می خواند و از امیدها و آرزوها، بیم ها و ترس ها، شکوه ها و ناله ها و... سخن می>گوید. اما نکته مهم در لالایی های مادران آذربایجان، استفاده از فرم بایاتی در بیان آنهاست. از آنجا که بایاتی جزئی جدایی ناپذیر از فرهنگ مردم آذربایجان شده است و در شادی ها و غم ها، آگاهانه یا ناخودآگاه از مضمون بایاتی سود می برند، در لالایی گویی نیز بایاتی کاربرد خاص خود را یافته است.
در اینجا چند نمونه از لای لای های معروف مادران آذربایجان را می خوانیم و سپس اشاره مختصری به مضمون آن خواهیم داشت:
لای لای دئدیم یاتاسان
قیزیل گوله باتاسان
قیزیل گولون ایچینده
شیرین یوخو تاپاسان
یکی از زیباترین گل ها در فولکلور آذربایجان، همانا گل محمدی می باشد که با عطر و بوی دل انگیزش، دوست داشتنی تر می نماید. و چه زیباست تشبیه فرزند به این گل، چرا که فرزند از دید والدین، زیباترین و خوشبوترین گل روی زمین است. مادر در گوش فرزندش می خواند: لالایی گفتم که بخوابی... در میان گل های سرخ فرو بروی... در میان گلهای سرخ... خوابی شیرین بیابی...

ادامه مطلب ...

یک آدم شریف یا یک دزد زبردست؟


 
در فولکلور آلمان ، قصه ای هست که این چنین بیان می شود :
مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده . شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین ، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت.
متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد ، مثل یک دزد راه می رود ، مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند ، پچ پچ می کند ،آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد ، لباسش را عوض کند ، نزد قاضی برود و شکایت کند .
اما همین که وارد خانه شد ، تبرش را پیدا کرد . زنش آن را جابه جا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود ، حرف می زند ، و رفتار می کند .


پائلو کوئیلو
همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که
ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم
 
     __